سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزى را با دادن صدقه فرود آرید . [نهج البلاغه]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

 

با سلام

در یکی از پیامهای دوستان خواسته بودند  که صفات پیامبر در قرآن را مطرح کنیم ؛من هم در این پست برخی از اوصاف آن حضرت که در قرآن آمده است را آورده ام ، تا گوشه ای از صفات پیامبر را به تصویر بکشم و ان شاء الله ما هم از زلال پاک معارف ناب قرآنی و نبوی بهره مند شویم.

اوصاف آن حضرت در قرآن عبارت است از:

1 . «رحمة للعالمین»: پیامبر نسبت به همه جهانیان رحمت بود . (انبیاء ، 107)

2 . «شاهد»: پیامبر اسلام هم شاهد بر اعمال امت است و هم شاهد و گواه بر انبیای پیشین . (احزاب ، 45)

3 . «مبشر»: پیامبر ، بشارت دهنده نیکوکاران به پاداش بی پایان پروردگار ، به سلامت و سعادت جاودان و به پیروزی و موفقیت پرافتخار است . (احزاب ، 45)

4 . «نذیر»: پیامبر اسلام ، انذار دهنده کافران و منافقان از عذاب دردناک الهی ، از خسارت تمام سرمایه های وجودی و از سقوط در دامان بدبختی در دنیا و آخرت است . (احزاب ، 45)

5 . «سراج منیر»: پیامبر ، مشعل نور افشان است; معجزات و دلایل روشن ، نشانه های صدق دعوت اوست; او چراغ روشنی است که خودش گواه خویش است; تاریکی ها را می زداید و چشم ها و دل ها را به سوی خود متوجه می کند . (احزاب ، 46)

6 . «شدت ارتباط پیامبر با مردم»: به تحقیق پیامبری از خودتان برای تان آمد . (توبه ، 128)

7 . «رئوف و رحیم بودن نسبت به مؤمنان»: با مؤمنان رئوف و رحیم است . (توبه ، 128)

و . . .





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 12:5 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام و ادب به تمام دوستان عزیز                                                                                 کد لینک باکس:                         
                                                                                                                                                                                 
                                                                                                                                                                                        

    در ابتدا از تمام دوستان به دلیل عدم حضورم درچند روز اخیر معذرت خواسته و از تمام دوستانی که به طرق مختلف ابراز محبت نمودند و ما را در رسیدن به اهدافمان دلگرم تر نمودند، تشکر می کنم

    در این پست به یکی از سوالات مطرح شده توسط شما می‌پردازم؛ امید است مورد قبول واقع شود.

     

    سوال آیا ارتداد به معنای بازگشت از اسلام است ؟ اگر چنین است ، آیا حکم ارتداد که در اسلام تشریع شده ، مخالف آزادی عقیده و تفکر نیست ؟ (خصوصاً در جایی که شخصی بر اثر تبلیغات دشمنان و عدم برخورداری از پشتوانه فکری مرتد می شود)

     

    پاسخ ارتداد در لغت ، به معنای بازگشتن است و در اصطلاح ، به معنای خروج فرد مسلمان از دین اسلام و برگشتن از ایمان به کفر است . این اصطلاح ، در آیاتی از قرآن به کار رفته است ; از جمله ، آیه 54 سوره مائده که می فرماید : «یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَنْ یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْم یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ... ; ای کسانی که ایمان آورده اید ، هر کس از شما از آیین خود باز گردد (به خدا زیانی نمی رساند) خداوند جمعیتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند.. .» .

    و نیز در آیه 217 سوره بقره می فرماید : «وَمَن یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُوْلَـئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَـلُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالاَْخِرَةِ وَأُولَـئِکَ أَصْحَـبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَـلِدُونَ ; یعنی کسی که از آیینش برگردد و در حال کفر بمیرد ، تمام اعمال نیک (گذشته ) او در دنیا و آخرت ، بر باد می رود ، و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود» .

    اسلام در مورد کسانی که ایمان آوردند و سپس عدول می کنند و به سوی کفر روی می آورند ، بسیار سختگیر است ; چرا که این عمل ، موجب تزلزل جامعه اسلامی می گردد و نوعی قیام بر ضدّ حکومت اسلامی محسوب می شود و غالباً دلیل بر سوء نیّت است .

    حکم سیاسی مرتد برای آن ها که از محتوای آن آگاه نیستند ، ممکن است یک نوع خشونت و تحمیل عقیده و سلب آزادی اندیشه تلقی گردد ; ولی اگر به این واقعیت توجه کنیم که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در تمام اظهار آن بر نیامده ، بلکه تنها کسی را شامل می شود که به اظهار یا تبلیغ بپردازد و ارتداد او ناشی از شبهات نباشد ، روشن می شود که این خشونت بی دلیل نیست و با مسئله آزادی اندیشه نیز منافات ندارد  البته ناگفته نماند که هر فرد ، قبل از پذیرفتن دین اسلام آزاد است ، فکر کند و بر اساس آن اقدام نماید و اگر کسی نخواهد به دین اسلام بگراید ، به هیچ وجه مورد ستم و جبر قرار نمی گیرد ; ولی اگر به آیین اسلام گروید ، آن گاه حکم مذکور گریبان گیر او خواهد بود . این شیوه برخورد در جامعه نیز ملموس است ; مثلاً تا شخصی عضو سازمانی نشده ، کسی متعرض او نیست ، ولی وقتی در سازمانی عضویت پیدا کرد ، در برابر قوانین آن مقید شده است و همان طور که از امکانات آن استفاده می کند ، باید تاوان اعراض را نیز بپردازد ; بنابراین قانون اسلام درباره مرتد ، کاملاً عقلایی و متین است و بشر نیز در امور اجتماعی خود به گونه های مختلف از این نوع برخوردها دارد .

     

                                                               

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 12:5 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام  
    در ابتدا بر خود لازم می دانم باز هم  از تمام دوستان  به خاطر اهمیت دادن به مباحث طرح شده در وبلاگم تشکر کرده و امیدوارم که توانسته باشم تا حد توانم به سوالات و شبهات مطرح شده جوابگو باشم .
    در پست قبلی در رابطه با ارتداد و آزادی عقیده مطلبی را آوردم؛ در قسمت پیامها تعدادی از دوستان مطالبی را آورده بودند که در اینجا دو پست را عیناً آورده ام و به پستی که توسط دوست عزیزم در وبلاگ ایران اسلام ارسال شده جواب می دهم.

    پیام  اول
    لیلا (شنبه 28/11/1385 - 12:44 ع )
    سلام
    از دو زاویه میشه به این موضوع نگاه کرد
    کسی که با سخنان دیگران و نیرنگ دشمنان مرتد میشه باید گفت فریب خورده هست
    اما کسی که خودش مرتد میشه باید گفت شقی و زیانکار هست
    این دوتا با هم خیلی تفاوت دارند
    کسی که بخواد درمورد دینش تحقیق کنه اگر روی عقل باشه خب هیچ وقت یه دین کامل رو با یه دین ناقص عوض نمی کنه در حالی که خدا و فرستادگانش همیشه گفتند دین کامل دین اسلام است .
    اون کسی هم که بدون هیچ اراده و اختیاری  از دینش بر میگرده باید گفت خدا این طوری باهاشون حرف میزنه که :
    ((فبما نقصهم میثاقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قاسیه.....))
    استفاده کردم دستتون درد نکنه
    به من هم سر بزنید حرفها و راهنمایهاتون میتونه کمک حالم باشه
    یا حق

    پپام دوم
    وبلاگ ایران اسلام (جمعه 27/11/1385 - 1:9 ع )
    سلام
    خوشحالم که مجدد نوشتن رو شروع کردید.
    راستش فکر کنم شبهه ای که در صدد پاسخ دادنش بودید رو خوب پاسخ ندادید. البته من شخصا نتونستم جواب قانع کننده ای برای مخالفین پیدا کنم.
    شما ببینید کسی که در خانواده مسلمان متولد میشه و بزرگ میشه و حالا نام مسلمان در شناسنامه او مهر خورده است. بعد از تحقیق تصمیم میگیرد به دینی غیر از اسلام بگراید چطور؟؟

    ارسال پاسخ   بشر، از ابتدای آفرینش تا سالیان سال و بعد از آن هم ، بلوغ و رشد فکری و معنوی زیادی نداشت ; در نتیجه ، برای دریافت دین کامل خداوند آماده نبود. برای این که انسان ها آماده ورود به این دانشگاه انسان سازی یعنی اسلام شوند، خداوند متعال ابتدا پیامبرانی را با برنامه های مختلف فرستاد و بدینوسیله ، سطح رشد و آگاهی آنها تا حدودی بالا رفت و انسان ها تشنه دریافت برنامه های انسان ساز اسلام شدند. آن گاه ، خداوند متعال خاتم پیامبران ، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)را با کتابی ـ که همه راه کارهای هدایت بشر در آن است ـ فرستاد و فرمود: بعد از این هیچ دینی غیر از اسلام پذیرفته نیست ; زیرا همه ادیان دیگر از جمله یهودیت ، مسیحیت و...، مقدمه ای برای این بودند که انسان ها آمادگی دریافت دین کامل (اسلام ) را پیدا کنند. وقتی دین کامل آمد، همه موظفند از آن پیروی کنند. در ذیل به برخی از ویژگی های دین اسلام اشاره می شود:ادامه مطلب...



  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 12:5 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام به همه دوستان!

    از تمام شما عزیزان که موضوعات وبلاگ را با جدیت پیگیری می کنید ،تشکر نموده و به استحضار می رسانم که به دلیل اینکه پستهای قبلی بنده مورد توجه قرار گرفته و سوالات و پرسش های زیادی از طرق مختلف به اینجانب رسیده است،لذا ان شاءالله در آینده نزدیک ،پیامهایی را که در نقد پست های قبلی است را بررسی خواهم کرد.

    از شما دوستان عزیز خواستارم که اگر شما هم نقد یا سوالی در ارتباط با حکم ارتداد،شرایط آن و... دارید ، برای بنده ارسال کنید تا همان طور که شما دوستان خواسته بودید ،این بحث را علمی ،مستند و به دقت بررسی کنیم .

     سه تذکر مهم

    1.ما در این وبلاگ سعی داریم به دور از هر گونه تعصب و پیش داوری و در فضایی علمی در رابطه با مباحثی که مربوط به پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) می باشد بحث کنیم ،لذا در یک فضای علمی بهتر است که انسان همه اغراض و نفسانیات و وهمیات را کنار بگذارد و آزادانه و به دور از پیش داوریها وارد بحث شود.

    2.در مباحث علمی اگر قرار است در مقوله ای وارد شویم ،غیر آگاهانه وارد نشویم و حتی المقدور در رابطه موضوع مورد بحث حداقل اطلاعاتی را کسب نمائیم ؛مثلاً در مورد ارتداد حداقل باید بدانیم که  تعریف ارتدادچیست؟ حکمش در چه مورد اجرا می شود؟آیا این جرم است یا مربوط به اعتقاد است؟آیا در این باره اختلاف نظر است یا خیر؟ آیا حکم ارتداد از مسلمات است ؟و...

    3.در مباحث علمی بهتر است از بیان مسائل غیر مستند و وقایع بی پایه و اساس جداً پرهیز کنیم و به گفته ها و شنیده ها اکتفا نکنیم

     

    قبلاً از همکاری شما متشکرم





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 12:5 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام خدمت تمام دوستان
    از همه شما عزیزان که با ارسال نظرات و سوالات و همچنین انتقادات خود ، ما را در مسیری که انتخاب کرده ایم یاری می نمائید تشکر می کنم؛ به خصوص دوستانی که آن چنان جدی مسائل را دنبال کرده اند ـ که حتی به ارسال پیام هم اکتفا نکردند و به واسطه ایمیل و  تلفن با ما در ارتباط بودند ‌‌ـ تشکر می کنیم و به حق این جدیت دوستان باعث می شود که ما هم در کارمان جدی تر باشیم.
    در ادامه بحث ارتداد همانطور که قول داده بودم از این به بعد چند پست را به نقد و بررسی پیامهایی که برایم ارسال شده است اختصاص می دهم  و از شما دوستان عزیز خواهشمندم که اگر نکته ای داشتید حتماً مطرح کنید.
    در مقدمه بحث سه نکته اساسی را که فکر می کنم جواب بعضی از دوستان هم باشد مطرح می کنم و در ادامه به بررسی تعدادی از پیام ها خواهم پرداخت .
    نکته اول: همان طور که مکرراً اشاره کرده ام نباید بین بُعد نظر و اعتقاد و ایمان و بُعد عمل و جنبه کرداری خَلطی صورت گیرد
    در ایمان و در نظر نه تنها اجبار و اکراه نیست بلکه اکراه در بسیاری از مواقع نتیجه عکس هم دارد.به طور مثال اگر کسی بگوید الان روز است نمی توان وی را مجبور کرد که از اعتقادش برگردد و مجبور شود که قبول کند الان روز نیست و مسلماً هیچگاه عقیده وی عوض نمی شود اگر چه ممکن است به زبان چیزی غیر از آن بگوید .
    آیه «لا اکراه فی الدین » در قرآن هم  ، اشاره به این حقیقت دارد که در قبول دین ، اکراه و اجبار وجود ندارد ؛ زیرا اساس و شالوده دین بر ایمان و اعتقاد قلبی استوار است . اجبار فقط در اعمال و حرکات جسمانی مؤثر است و افکار و اعتقادات راهی جز منطق و استدلال نمی تواند داشته باشد .
    از روایاتی که در شأن نزول این آیه نقل شده استفاده می شود : بعضی از ناآگاهان از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) انتظار داشتند که همچون حکام جبار ، با زور و فشار اقدام به تغییر عقیده مردم (هر چند در ظاهر) کند ، آیه فوق نازل شد و صریحاً به آن ها پاسخ داد که دین و آیین چیزی نیست که با اکراه و اجبار تبلیغ گردد؛ علاوه بر آن همان گونه که خود آیه فرموده : «قد تبیّن الرشد من الغی »  راه حق از باطل با دلایل و معجزات آشکار ، روشن شده است و نیازی به این امور نیست ؛کسانی متوسل به زور و تحمیل می شوند که فاقد منطق باشند نه دین اسلام که دارای دلایل روشن و استدلالهای نیرومند است .
    بر طبق این نظر اگر کسی واقعاً و از روی برهان و دلیل و نه  از روی هوی و هوس به این نتیجه برسد که دین و آئینی بهتر از اسلام وجود دارد ، می تواند به آن ایمان بیاورد و مسلمان نباشد و تا زمانی که عملی خلاف قوانین حکومت اسلامی از وی سر نزند کسی حق تعرض به وی را ندارد .
    اما اگر شخص به اسلام ایمان آورد ،باید به ملزومات آن نیز پایبند باشد ؛به طور مثال  در اسلام آمده است که شخص مسلمان باید در ماه رمضان روزه بگیرد حال شخصی که اسلام را پذیرفته نمی تواند در ماه رمضان و در خیابان روزه خواری کند و بگوید« لا اکراه فی الدین»
     اجباری نبودن پذیرش دین ، به معنای اجازه روگردانی از آن نیست ؛در قرآن هم  بعد از ذکر «لا اکراه فی الدین » ، در آیه بعد ، کسانی که کفر ورزیده اند را ، به آتش تهدید می کند : (الذّین کفروا.. .أولـئک أصحـب النّارِ هم فیها خـلدون ) . (بقره / 257)
    این امر امری است بدیهی و عقلانی که اگر انسان امری را پذیرفت باید ملزومات آن را هم بپذیرد.
    در نتیجه باید دو محدوده را کاملاً از هم جدا کنیم
    1.بُعد نظر و اعتقاد که قابل اجبار نمی باشد در این بعد تقلید حرام است و نباید از کسی تقلید کرد حتی پدر و مادر و علماء و باید با بررسی و تحقیق به آن رسید و هر نظری را که پیامبر درونی ؛«عقل‌» به آن رسید عندالله هم معذور است و در اینجا صد در صد آزاد می باشد
    2. بُعد عمل :بعد از تحقیق دیگر آزادی نمی باشد و باید به تمام قوانین و محدوده های دینی و جامعه پایبند باشیم . در هیچ جامعه ای به انسان اجازه نمی دهند که انسان هر کار خلاف قانونی را انجام دهد و اگر در جامعه ای این آزادی را قائل باشند،اصلاً وضع قوانین و حقوق امری عبث و بیهوده می باشد. و این امر هم فقط مخصوص جامعه ما  نمی باشد ،بلکه تمام جوامع حتی جوامعی که مبتنی بر لیبرال دموکراسی  هم هستند به هیچ وجه به افراد اجازه سرپیچی  از قوانین را نمی دهند چه رسد به استهزا و مسخره کردن ارزشها و مقدسات جامعه .

    این امر،امری است بدیهی و عقلانی و همه عقلای عالم هم این امر را قبول دارند و حکم مرتد هم به جز این ،حرف دیگری نیست.

    خلاصه و اصل مطلب این است که: در مقام نظر و اعتقاد آزادیم، ولی بعد از قبول اسلام باید به تمام قوانین آن پایبند باشیم.
    نکته دوم: مجازات حکم ارتداد که یک عمل مجرمانه است به خاطر اعتقاد نیست ؛چراکه همانطور که قبلاًهم اشاره شد اگر کسی بعد از تحقیق به این نتیجه رسید که مثلاً حق با مسحیت یا کفر است می تواند آن ها را انتخاب کند و هیچ کس هم با وی کاری ندارد ولی آنچه را که در اسلام  برای آن مجازات تعیبن شده است ،تبلیغ آن کفر و شرک و در واقع حریم شکنی در درون جامعه اسلامی است ؛حتی اگر رفتارش بت پرستانه هم باشد، اشکالی بر آن نیست، ولی نباید تبلیغ کند که در واقع تبلیغ علیه همه جامعه اسلامی است  و این عمل چه تبلیغ علیه دین و چه استهزا و مسخره کردن مسلمانان ،عمل مجرمانه می باشد.
    نکته سوم: احکام اسلام و قوانین ناب اسلامی را باید از عملکرد بعضی از مسلمانان و حتی بزرگان دینی جدا کرد و نباید عملکرد اشتباه بعضی ها را به حساب اسلام گذاشت و بگویم چون فلان عالم و یا مسئول این عمل را انجام داده است ، پس اسلام هم همین است و باید بدانیم :

    منابع احکام اسلامی فقط چهار منبع است که عبارتند از:قرآن،سنت (پیامبر و اهل بیت علیهم السلام)،عقل،اجماع

     

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 12:5 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام در ادامه بحث ارتداد همانطور که قول داده ام به بررسی پیامهای دوستان می پردازم در ابتدا پیامی را که دوست عزیزم جناب شایا تجلی در پست مسلمان شناسنامه ای  برایم گذاشته را بررسی می کنم  و بعد به بررسی دیگر نظرات می پردازم و در این مرحله نظرات و پیشنهادات شما ،راه گشای کار ماست

    متن کامل پیام در پیامهای پست مسلمان شناسنامه ای  موجود است

    متن های داخل گیومه با رنگ سیاه از جناب تجلی می باشند 

     1.«ارتداد یک مسئله تاریخی و ربطی به اسلام نداره»

     درباره این موضوع باید عرض کنم :چه کسی گفته جرم یک مسئله تاریخی است ؛مثلاً آدم کشی در یک زمانی بد بوده است و مذموم بوده و در آن زمان برایش حکم هم صادر می شده ؛اما اکنون یک مسئله تاریخی شده است. دوست من ارتداد ظلم است ،آن هم در حق یک جامعه ای که در انسان آن زندگی می کند و نمی تواند تاریخی باشد چراکه ظلم در همه زمانها مذموم است و قبیح محسوب می شود.

    2.« در تمام طول تاریخ و در تمامی ایین ها این مسئله وجود داشته»

    این نکته را ما هم قبول داریم چراکه همان طور که اشاره شد ارتداد یک ظلم و جرم محسوب می شده است و همه عقلا در مقابل آن می ایستادند و هیچ کس برنمی تابد که در جامعه و دینشان قانون شکنی کنند و مقدسات و عقائدشان را به مسخره بگیرند و در هیچ زمانی این ظلم مورد قبول احدی نبوده است و این هم به خاطر عقلانی بودن آن است.چراکه عقل و فطرت انسان به هیچ فردی اجازه نمی دهد ،مقدسات و ارزشهایش را زیر سوال برده و به تمسخر بگیرد چه رسد به آنکه بخواهد مقدسات و ارزشهای جامعه را زیر سوال برده و به تمسخر بگیرد.

    3. « مسحیت تفتیش عقاید می کرد»

    مقایسه حکم ارتداد در اسلام با تفتیش عقائد بی دقتی و یا عدم فهم درست از اصل مسئله است چون همان طور که قبلاً هم گفتیم ارتداد ربطی به عقائد ندارد و فقط در حیطه عمل و آن هم عمل مجرمانه اوست.مسیحیت تفتیش عقائد می کرده است ،ولی اسلام طرفدار آزادی عقیده است و تفتیش عقاید و تجسس را ممنوع کرده است . «یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُواْ.. .» (حجرات ، 12) ; «یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَی إِلَیْکُمُ السَّلَـمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ.. .» (نساء ، 94) و ما معتقدیم که تفیش عقائد نه تنها مجاز نم باشد بلکه حرمت نیز دارد

    4. « حتی  در ایران خودمان چه بسیار ی از انسان هایی که از ایین مزدک به مانی روی اوردند  کشته شدند»

    مقایسه اسلام هم با آئین های ساخته بشری واقعاً بی انصافی است.

    5. « در مود حکم مرگ برای ارتداد به طور مستقیم و مشخص در قران کتاب اسمانی مسلمان ها چیزی نیامده

    و در آیه های این کتاب مقدس فقط حکم به نبخشودنی  بودن این رفتار یا حکم به گمراهی همیشگی این افراد داده شده است»

    در این مورد که در قرآن به طور مستقیم در رابطه با حکم ارتداد مطلبی نیامده است هم در ست است ،ولی سوال این است که مگر تنها منبع احکام و قوانین اسلامی قرآن است ،مابسیاری از احکام را داریم که در قرآن به آنها اشاره نشده است به طور مثال کجای اسلام آمده است که نماز صبح دو رکعت است و یا ما باید در روز پنچ نوبت نماز بخوانیم یا در کجای قرآن حد نصاب زکات  آمده یا کجای قرآن آمده است که گوشت خرگوش حرام است و ...

    ادامه بررسی این پیام  در پست بعدی





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 12:5 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام به همه دوستان عزیز

    در ابتدا از بابت اینکه چند روزی نتوانستم خدمتتان باشم معذرت می خواهم

    در ادامه بحث ارتداد در این پست قسمت دوم نقد پیام دوستمان شایا را آورد ه ام و امیدوارم مورد قبول واقع گردد. 

         توجه: متن های داخل گیومه با رنگ سیاه از جناب تجلی می باشند 

    6.« یک مسئله بشری هست »

    این یک مسئله بشری نیست بلکه یک حکم الهی و شرعی است

    7.« در گذشته ارتداد برگشت عملی بوده به انحراف کشیده شده»

    الان هم همینطور می باشد و همان طور که متذکر شدیم ارتداد ربطی به اعتقاد ندارد و در ضمن در این باره در اسلام هیچ گونه انحرافی هم صورت نگرفته است.

    8.« حتی با اظهار عقیده هم به این حکم محکوم می شویم»

    اولاً: این حرف دروغ و تهمت و غیر مستند می باشد

    ثانیاً : در اسلام افراد در ابراز عقیده شان از طریق گفتار و نوشتار آزادند .اسلام نه تنها آزادی بیان را پذیرفته بلکه خود از مدافعان و مروّجان آن است . «وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُواْ الطَّـغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَی فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَـئِکَ الَّذِینَ هَدَیـهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَـئِکَ هُمْ أُوْلُواْ الاَْلْبَـبِ» (زمر ، 17و18)

    امام صادق(علیه السلام) به اسماعیل بصری می فرماید: «تقعدون فی المکان فتحدّثون ماشئتم و تتبّرون ممن شئتم و تولّون من شئتم ؟ قلت : نعم ، قال : و هل العیش الاّ هکذا ; آیا می توانید آزادانه در یک مکان اجتماع کنید و درباره هر موضوعی که می خواهید بی پروا بحث نمایید و از هر کس که بخواهید تبرّی جویید و به هر کس که بخواهید اظهار دوستی کنید؟ اسماعیل گفت : آری ، امام فرمود: زندگی همین است .»

    البته آزادی بیان مطلق نیست و از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله) سه حد و مرز دارد: 1ـ مخالف اسلام نباشد ؛ 2ـ مخالف عفت عمومی نباشد ؛3ـ مخالف مصالح کشور نباشد .

    9. «مثل نمونه فردی به نام ...

    که با بیان نظراتش به حکم مرگ محکوم میشود

    یا ... با بیان مبحث اجتماعیات قرامن محکوم به مرگ میشود»

    باید متذکر شوم که در مباحث علمی با مصادیق کاری نیست ؛علاوه بر آن افرادی که نام بردید اولاً: حکم ارتداد در ارتباط با اینها صادر نشده است ثانیاً: شما بهتر است که سخنرانی آقایان را که در تمسخر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) پخش شد را ملاحضه کنید و ببیند که سخنانشان در حد اظهار عقیده بوده است یا بالاتر از آن.

    10. « این روزها کمی تیغ تیز برخورد ها تند تر از پیش است»

    اولاً: این حرف مستند نیست و فقط در حد یک ادعا بیش نیست

    ثانیاً: بر فرض صحت هم برخورد گروه معدودی از افراد ربطی به اسلام و منابع فقهی ما ندارد.

    11. « که مسئله ارتداد یک مسئله بشری و در گذشته با اجرای عملی و امروز حتی با ابراز عقاید مواجه هست»

    جواب داده شده بخش 6،7،8،9،10

    12. « بشریت امروز در مقابل این مسئله جواب درستی می خواهند و راضی به انجام این حرکت با ادله تاریخی نیستند

    و این مختص اسلام نیست»

    امر به حکم ارتداد یک امر عقلانی است و در همه عالم و در بین همه جوامع بشری وجود دارد و همه می گویند که اگر کسی در جامعه زندگی می کند و قوانین شما را زیر پا می گذارد با وی برخورد کنید.

    و جواب درستی که بشریت می خواهد این است که همه عقلا با این امر موافقند . حکم به برخورد با مرتد به خاطر ادله تاریخی نمی باشد بلکه یک برهان عقلی است . کجای عالم شما شخص عاقلی را پیدا می کنید که در جامعه اش مقدسات و ارزش هایش و حتی ملیتش را زیر سوال ببرند و آنها را مسخره کنند و او عکس العملی نشان ندهد ،اگر چنین عاقلی هست ،لطف کنید مثالی بزنید و حکم به برخورد با مرتد هم همین است و لا غیر

    13.  « و بشریت امروز در جلوی این مجازات ایستاده  است »

    منظور از بشریت امروز کیست؟ اگر منظور مسلمانان هستند که اتفاقاً خلاف نظر شما ثابت است و اگر غیر مسلمان ،نظرتان است که این حکم مربوط به آنها نیست.

    14. «و میگوید باید مفهوم ازادی در دین جریان داشته باشد»

    مجازات مجرم هیچ منافاتی با آزادی در دین ندارد که این هم از مطالب پیشین معلوم است

    15. « و با بازی با کلمات نمیشود جواب مردم مخالف را داد»

    بازی با کلمات بیشتر در مطالب شما جلوه گری می کند ،چراکه بحث ارتداد به خوبی روشن است .





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 12:5 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام و ادب و تبریک میلاد صدیقه طاهره به شما دوستان عزیز در این پست به یکی از سوالات مطرح شده جواب می دهم ،با  امید توفیقات روز افزون همه شما دوستان همیشگی!                                                                                                              
    پرسش: اوصاف حضرت  محمد(صلی الله علیه وآله)را در قرآن بنویسید؟                                         
    پاسخ : در قرآن کریم ، اوصاف متعددی برای پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله)بیان شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم :            
    1.«رحمة للعالمین »: پیامبر نسبت به همه جهانیان رحمت بود. (انبیاء، 107)          
    2. «شاهد»:پیامبر اسلام هم شاهدبراعمال امت است وهم شاهدوگواه برانبیای پیشین.(احزاب، 45)          
    3. «مبشر»: پیامبر، بشارت دهنده نیکوکاران به پاداش بی پایان پروردگار، به سلامت و سعادت جاودان و به پیروزی و موفقیت پرافتخار است . (احزاب ، 45)             
    4. «نذیر»:پیامبر اسلام،انذار دهنده کافران و منافقان از عذاب دردناک الهی،از خسارت تمام سرمایه های وجودی وازسقوط در دامان بدبختی در دنیا وآخرت است.(احزاب،45)
    5. «سراج منیر»: پیامبر، مشعل نور افشان است ; معجزات و دلایل روشن ، نشانه های صدق دعوت اوست ; او چراغ روشنی است که خودش گواه خویش است ; تاریکی ها را می زداید و چشم ها و دل ها را به سوی خود متوجه می کند. (احزاب ، 46)                                                     
    6. «شدت ارتباط پیامبر با مردم »: به تحقیق پیامبری از خودتان برای تان آمد. (توبه ، 128)    
    7. «رئوف و رحیم بودن نسبت به مؤمنان »: با مؤمنان رئوف و رحیم است . (توبه ، 128)
    و...





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    در ادامه بحث از عوامل و راهکارهای اتحاد و انسجام اسلامی دو‌فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر  را بررسی می کنیم .
    قرآن، بعد از آن که مسلمانان را به چنگ زدن به ریسمان الهی و پرهیز از تفرقه، فرا می‌خواند، از آنان می‌خواهد که به انجام امر به معروف و نهی از منکر قیام کنند و این عمل را باعث رستگاری آنان می داند و می‌فرماید: «باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.»(آل عمران/104)
    و در ادامه
    به آنان هشدار می‌دهد که همچون پیروان ادیان پیشین که در دینشان دچار چند دستگی شده‌اند، پراکنده نشوند چراکه این خود باعث عذاب الهی خواهد شد و می‌فرماید: «و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند [آن هم] پس از آنکه نشانه‏های روشن [پروردگار] به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمی دارند.»(آل عمران/105)

    در ادامه از تمام شما دوستان محترم که با سوالات و نظرات خود ما را  یاری می کنید تشکر نموده، اگر سوالی در رابطه با مطالب وبلاگ دارید ارسال نماید تا ان شاءالله در پست های آینده به آن‏ها بپردازم.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام به همه دوستان گرامی و معذرت از شما که دیر بروز می‌کنم ؛ در پست سرصلوات‏ بر پیامبر اعظم(ص)  دوست گرامی هم ولایتی  گله کرده بود که «پستی که درباره صلوات گذاشتی جای کار بیشتری نیز داشت. حیفه در باره این ذکر که در روز قیامت سنگین کننده ترازوی مومنان است کم صحبت بشه. »من هم به احترام این هم ولایتی و همه هم ولایتی های خوبم این پست را هم به صلوات اختصاص دادم.
    از نظر آثار و ثواب صلوات، در احادیث، یکی از سنگین‏ترین اعمال، روز قیامت، صلوات برشمرده شده و برای نتایج آن همین بس که حضرت رضا«علیه السلام» فرمودند: هر که نتواند کاری کند که گناهانش را محو سازد بسیار بر محمّد و آل محمّد صلوات فرستد، زیرا صلوات گناهان را سخت درهم می‏کوبد.هنگامی که با صدای بلند فرستاده شود، نفاق را از دل می‏برد و باعث استجابت دعا می‏شود.
    در روایات اسلامی  بسیار سفارش بر این کار شده است که به برخی از روایات که آثار صلوات را ذکر کرده اند اشاره می کنم:
    رسول الله (ص) فرمود: « هر کس صد مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او  را بر آورده می‌کند».و در جای دیگر می فرماید: « هر کس یک درود بر من بفرستد، خدا ده درود بر او می‌فرستد و ده گناه از او ریخته و ده درجه برای او بالا بردهمی‌شود ».
    آن حضرت سزوارترین مردم این گونه معرفی می کند که: « سزاوارترین مردم در روز قیامت به من آن کس است که بیشتر بر من درود فرستد».
    پیامبر اعظم (ص) درباره  وقت این عمل عبادی می فرماید: «چون روز و شب جمعه شود، بسیار بر من صلوات و درود فرستید».
    در حدیثی از امام صادق(ع) روایت شده است که وقتی از پیامبر یاد می‏شود، بر او بسیار صلوات بفرستید. خداوند در هزار صف از فرشتگان هزار صلوات بر او می‏فرستد و چیزی از آنچه خدا آفریده باقی نمی‏ماند مگر آنکه بر این بنده صلوات بفرستند. خدا و ملائکه نیز بر او درود فرستاده‏اند و از این فضیلت کسی رو نمی‏گرداند مگر نادان یا مغرور و از آن حضرت منقول است : هرکه در روز جمعه بعد از نماز صبح بگوید:
    اللهم اجعل صلواتک و صلوات ملائکتک و حملة عرشک و جمیع خلقک و سمائک و ارضک و انبیائک و رسلک علی محمد و آل محمد تا جمعه دیگر در امان است .
    امام علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: « صلوات بر محمد و آل محمد در پیشگاه خدا معادل سبحان الله و الحمدلله و الله‌اکبر گفتن است».
    روایات فراوانی در این باره در کتاب‌های روایی داریم. در این زمینه کتاب «آثار الصادقین»، ج 11، رویات را جمع‌آوری کرده است.
    برای مطالعه می توانید به وبلاگ همه چیز در مورد صلوات مراجعه کنید





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر
    <      1   2   3   4   5      >