سلام عليكم .

به نظر مي رسد پاسخگو پرسش را مفروض گرفته ، يعني چنين پرسشي در كارست .

در حاليكه پرسش مي تواند همان ( فهم قرآن ) باشد .

يعني يكي مثلا شنيده يه چيزي هست به اسم قرآن و بسم الله .

يعني شروع به مثلا فهميدن اين اسم كرده ، يعني اسمش را مثلا فهميده ولي موضوع له برايش مسئله است ، چيزي كه به اين اسم ناميده شده .

خب مي بينيم كه مسئله روشن و پاسخ گويي هم روشنه .

در حاليكه مشاهده مي شود كه گويا مثلا پرسيده شده اين كتاب عربي را مي خواد پرسشگر بفمد ، كه نسخه ي اين چيه كلاس كازآموزي زبان و ادبيات عربي برايش پيچيده شده .

خب اين بنده خدا تا قيامت هم كه برود دنبال اين زبان چيزي جز برگرداندن آن زبان به زبان خودش كار ديگري نمي تواند بكند . يه وقت چشم باز مي كند و مي بيند كه مدرس زبان عربي هم شده و دارد تدريس هم مي كند و از اون هدفي كه داشت خبري هم نيست ، كدوم هدف ؟ فهم قرآن ؟

اين را شما مي توانيد بعينه در حتي حوزه هاي ما هم ببينيد چه رسد به دانشگاهها يمان كه هدف از ورود به آن براي كسب علوم به اصطلاح ديني هم نيست ، هست ؟

آخه سر در مدارس قديم نوشته شده : ويژ ه ي علوم ديني . باور نداريد ؟ مثلا اين مجله ي حوزه را يه نگاهي بيندازيد ، روي جلدش را عرض مي كنم ها .

بگذريم ، راستي فهم قرآن يعني چه ؟ فهم را عرض مي كنم ها ، تا بعد برسيم به قرآنش ، يعني فهم قرآن .

ببخشيد كه خيلي حرف زدم . فعلا خدا نگهدار .