سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم، کسی است که بدی را با خوبی پاداش دهد . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

به نام خدا
با عرض سلام
دوستان عزیز  یکی از وجوه تمایز یک نظام سیاسی از نظام های سیاسی دیگر نگاه خاصی است که به جایگاه حکومت و وظایف و اختیارات و اهداف  آن دارد. لذا لازم است در بحث از حکومت اسلامی که به بهترین وجه خود در حکومت جهانی قرانی امام زمان (روحی له الفداه ) اجرا خواهد شد  این موارد نیز مورد بررسی قرار گیرد  لذا در این پست و چند پست بعدی  سعی خواهد شد ماهیت و اهداف حکومت از منظر اسلام و وظایف کارگزاران حکومت دینی  در حد امکان از منظر قران  مورد بررسی قرار گیرد
ماهیت حکومت قرآنی :
مراجعه به ایات و روایات نشان دهنده این مساله است که در بینش قرانی حکومت و تصدی  منصب های حکومتی به خودی خود دارای ارزش و کمال نیستند حکومت برعهده گرفتن بار امانت خداوند  و مسوولیت است و کشیدن این بار امانت نیازمند اهل بودن و دارا بودن شرایط و ویژگیهای خاصی است به همین  علت در حاکم اسلامی ویژگیها و شرایط خاصی لحاظ شده است .
خداوند تبارک و تعالی در سوره نساء آیه 58 می فرماید : "انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً " خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامى که میان مردم داورى مى‏کنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مى‏دهد! خداوند، شنوا و بیناست.
علی (علیه السلام ) در نامه ای که فرمانده سپاه اسلام در آذربایجان – اشعث بن قیس- می نویسد ، تاکید می کند که حکمرانی و زمامداری وی در آن جا لقمه و طعمه ای شیرین برای استفاده او نیست بلکه امانتی است که باید در قبال آن پاسخ دهد و اموال بیت المال در واقع مال باری تعالی است که باید با امانت کلمل از آن نگهبانی کند ( نهج البلاغه تصحیح صبحی صالح نامه شماره 5)
بنابرین  حکومت زمانی برای حاکم کمال محسوب می شود که بتواند قدرت سیاسی را وسیله ای برای ادای مسوولیت و امانت الاهی قرار دهد عبدالله بن عباس نقل می کند که هنگام خروج به سمت بصره در محلی به نام ذی قار نزد امیرمومنان رفتم که نعلین خود را پینه می زد از من پرسید بهای این نعلین چند است ؟ گفتم ارزشی ندارد ، فرمود : و الله لهی احب الی من امرتکم ، الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا ( نهج البلاغه ، همان، خطبه 33)
به خدا قسم  من این نعلین ها را بیشتر از حکومت  بر شما دوست دارم مگر اینکه حقی را به صاحبش برگردانم  یا از باطلی جلوگیری کنم
یا حق

حکومت اسلامی

http://www. velayatefaghih.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 10:56 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

فایل زیر مجموعه اذکاری است از عارف بزرگ حضرت آیت الله بهجت زید عزه که در مناسبت های مختلف توصیه شده است .

با این اذکار شما می آموزید که در موقعیت های مختلف چگونه و با چه راه حل هایی بر مشکلات روحی و ... خود چیره شوید. حتما ببینید . ضرر نمی کنید.

این فایل با نرم افزار پاور پوینت از برنامه های موجود در آفیس ساخته شده است . لینک فایل فشرده آن را هم قرار می دهم تا بتوانید با سرعت بیشتری دانلود کنید.

برای مشاهده این فایل حتما باید پاور پوینت را داشته باشید.

لینک فایل اصلی :

http://tabatabay.persiangig.ir/document/ppt/hedayathayebahjat(ver2).pps

لینک فایل فشرده :

http://tabatabay.persiangig.ir/document/ppt/hedayathayebahjat(ver2).zip

اخلاق و عرفان  Ethics & Irfan

 http://www.  akhlaghoerfan.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 10:54 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

در سوره مبارک غافر (مؤمن) خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: براى گناهت استغفار کن مگر نعوذ بالله پیامبر اکرم گناه مى کردند؟!

خداوند متعال مى فرماید: (فَاصبِر اِنَّ وعدَ اللّهِ حَقٌّ واستَغفِر لِذَنبِکَ وسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ بِالعَشىِّ والاِبکـر ) پس صبر کن که وعده خدا حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت، شامگاهان و بامدادان ستایشگر باش.

به عقیده شیعه، پیامبران به ویژه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) معصومند و از آغاز تولد تا هنگام مرگ، هیچ گاه گناه نکردند و خطا و سهو نیز در زندگانى آنان وجود نداشت. با این حال، یکى از سیره آنان، استغفار است. در روایت است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شبانه روزى هفتاد بار استغفار مى کرد.

افزون بر این، خداوند متعال به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: (استغفر لذنبک)  براى گناهت استغفار کن.

در تبیین و تفسیر استغفار پیامبران چند دیدگاه ارائه شده است:

الف) به طور مسلم، پیامبر به خاطر مقام عصمت مرتکب گناهى نمى شود و این گونه تعبیرها در قرآن مجید در مورد ایشان و سایر پیامبران اشاره به گناهان نسبى است، زیرا گناه در یک تقسیم دو گونه است:

1. گناه مطلق: گاهى گناه مطلق و عمل گناه کار نافرمانى خداوند متعال است و واقعاً معصیتى صورت مى گیرد; یعنى حرامى انجام و یا واجبى ترک مى شود.

2. گناه نسبى: گاهى گناه، جنبه نسبى دارد; یعنى فرد، نه حرامى انجام داده و نه واجبى را ترک کرده است، ولى به خاطر مقام والایى که دارد، براى خود وظایفى فراتر از تکلیف انسان هاى معمولى معتقد است، از این رو غفلت هاى جزئى خود را گناهى بزرگ مى شمارد و عذرخواهى مى کند و یا خداوند از او مى خواهد عذرخواهى و درخواست استغفار کند; از همین جا گفته اند: (حسنات الأبرار سیئات المقربین); نیکى هاى ابرار براى اولیا و مقربان، گناه شمرده مى شود. افزون بر این، نفس استغفار محبوبیت ذاتى دارد و نشانه طهارت روح و تقرب شخص به خداوند است.

ب) استغفار پیامبر براى این است که بدین وسیله درجه و مقامش بالا رود و از این رو خداوند متعال به پیامبرش به دستور استغفار مى دهد.

ج) استغفار پیامبران براى آموزش به پیروان آنان است.

د) اسغفار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) براى گناه امت است; گناهى که امت در باره پیامبر مرتکب شدند.

هـ) حقیقت استغفار معصومان آن چیزى است که امام سجاد(علیه السلام) در مناجات ذاکرین فرموده است: (استغفرک من کل لذة بغیر ذکرک و من کل راحة بغیر انسک و من کل سرور بغیر قربک و من کل شغل بغیر طاعتک) از هر لذت و خوشى که غیر از یاد تو باشد آمرزش مى طلبم و از هر آسایشى به جز انس با تو و هر نشاطى جز مقام قرب تو و هر کارى غیر از طاعت تو عفو و آمرزش درخواست مى کنم.

 

عصمت    infallibility

 http://www. esmat.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 10:40 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

چند روز پیش یکی از دوستان سوالات زیبایی را در مورد داستان حضرت یونس (ع) پرسید برای خود من هم این سوالات جالب بود اینکه :

- جریان این که ماهى حضرت یونس(علیه السلام) را بلعید چیست و تا چه مدت در     شکم ماهى زندگى کرد؟

- اصولاً آیا امکان زندگى در شکم ماهى وجود دارد؟

- صرف نظر از اعجاز و اراده خداوند، فلسفه و علت این که ماهى، حضرت یونس(علیه السلام) را بلعید چیست؟

خیلی روی موضوع فکر کردم، کمی مطالعه هم به من کمک کرد تا بتونم به گوشه ای از سوالات دوستم جواب بدهم ، امیدوارم که جوابهای من معقول و منطقی باشه .

در ضمن خوشحال می شوم نظر شما را در این مورد بدونم:

حضرت یونس(علیه السلام) سال ها در میان قومش (در سرزمین نینوا در عراق) به دعوت و تبلیغ مشغول بود، ولى هر چه کوشش کرد، ارشادهایش در دل آنها مؤثر نیفتاد، خشمگین شد و آن محل را ترک کرد و به سوى دریا رفت، در آن جا بر کشتى سوار شد، در میان راه دریا متلاطم گشت، چیزى نمانده بود که همه اهل کشتى غرق شوند. ناخداى کشتى گفت: من فکر مى کنم در میان شما بنده فرارى وجود دارد که باید به دریا افکنده شود. چند بار قرعه کشیدند، هر بار به نام حضرت یونس(علیه السلام) درآمد! او فهمید در این کار سرى نهفته است و تسلیم حوادث شد.

هنگامى که او را به دریا افکندند، نهنگ عظیمى او را در کام خود فرو برد و خدا او را به صورت اعجازآمیز زنده نگه داشت. سرانجام او متوجه شد ترک اولایى انجام داده، به درگاه خدا روى آورد و به تقصیر خود اعتراف نمود، خدا نیز دعاى او را استجابت فرمود و از آن تنگنا نجاتش داد. این ماجرا در سوره انبیا آیات 87ـ88 و سوره صافات بیان شده است.

ادامه مطلب...




::: جمعه 86/9/23 ::: ساعت 12:14 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

دیدار بستگان در بهشت:

            مرتضای عزیزم در دوّمین پرسشت نوشته بودى: «آیا ما در بهشت مى توانیم پدر، مادر، فرزندان و خویشاوندانمان را ببینیم؟» در پاسخ باید بگویم که آرى. ما آن گروه از بستگانمان را که بهشتى باشند، در آن جا مى توانیم ببینیم. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فرموده اند: «هنگامى که کسى وارد بهشت مى شود، سراغ پدر و مادر و فرزندان خود را مى گیرد. به او مى گویند آن ها از نظر درجه (ایمان) و عمل به تو نمى رسند. او مى گوید: پروردگارا! من در دنیا به خاطر خودم و آن ها ]پدر و مادر و فرزندان[ انجام وظیفه کردم. فرمان مى رسد که آن ها را نیز به وى ملحق سازید.» در آیه 21 سوره طور نیز مى خوانیم: «کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروى از آنان ایمان اختیار کردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى کنیم.»

            از این گذشته، چون بر اساس آیه 71 سوره زخرف، خدا خواسته اهل بهشت را برآورده مى کند، دیدار بستگان و فرزندانِ با ایمان براى بهشتى ها ممکن خواهد بود.

            18ـ مرگ در آخرت:

            اما در آخرین سؤال خود نوشته بودى: «آیا در آن دنیا دوباره خواهیم مُرد؟» پاسخ آن است که نه، قرآن کریم، در بیان حال بهشتى ها و جهنمى ها از عبارت هایى استفاده مى کند که بیانگر جاودانگى زندگى در آن دنیاست. در آیه 56 سوره دخان نیز خیلى صریح و روشن فرموده است: «لا یَذوقونَ فیهَا المَوتَ اِلاَّ المَوتَةَ الاولى» ; «آنان (بهشتى ها) جز همان مرگ اوّل (که در دنیا چشیده اند) هرگز مرگى را نخواهند چشید.»

خدانگهدار

وبلاگ برایم از قرآن بگو

برایم از قرآن بگو  Say me about quran

 






::: شنبه 86/9/10 ::: ساعت 10:47 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

از ظاهر برخى آیات سوره کهف برترى علمى حضرت خضر بر حضرت موسى(علیهما السلام)استفاده مى شود،

آیا این موضوع با اولوا العزم بودن

حضرت موسى(علیه السلام) تعارض ندارد؟

 

پاسخ به این بخش را در ضمن چند امر پى مى گیریم:

1. باید دانست که فقط خداوند متعال همه چیز را مى داند; (وعِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یَعلَمُها اِلاّ هُوَ ویَعلَمُ ما فِى البَرِّ والبَحر...).کلیدهاى غیب تنها نزد او است و جز او کسى آن را نمى داند و آنچه در خشکى و دریاست مى داند... .

2. مأمور شدن حضرت موسى(علیه السلام) به این که برود علم را از حضرت خضر(علیه السلام)بیاموزد، به دستور خداوند متعال بود; چنان که در سوره کهف، آیات 60 ـ 82، آمده است و خداوند به این وسیله، به پیامبرش تعلیم داد و این گونه علم آموزى از طرف خداوند متعال براى پیامبران الهى اشکالى ندارد.

3. پیامبران، بر اثر تعلیم الهى، قسمتى از اسرار غیب را مى دانند و طبق مشیت خداوند، برخى از پیامبران بر امورى آگاهند که پیامبران دیگر از آنها بى اطلاعند: (مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ المؤمِنِینَ عَلَى مآ أَنتُم عَلَیهِ حَتَّى یَمیزَ الخَبِیثَ مِنَ الطیّبِ ومَا کَانَ اللَّهُ لیُطلِعَکُم عَلَى الغَیبِ وَلکِنَّ اللَّهَ یَجتَبِى مِن رسُلِه مَن یَشآءُ فـامِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِه);.و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولى خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد بر مى گزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید.

در داستان حضرت خضر و موسى(علیهما السلام)، خضر به ابوابى از علوم احاطه داشت که مربوط به اسرار باطن، عمق حوادث و پدیده ها بود، در حالى که حضرت موسى نه مأمور به باطن بود و نه آگاهى از آن امور داشت و کارهاى حضرت خضر برایش مجهول و غیر قابل تحمل بود.. ولى در بُعد کارى خود که مأمور به ظاهر بود، آگاهى کامل داشت و داراى کتاب و تشریع بود، به همین جهت از پیامبران اولوا العزم به شمار مى آمد.

از مطالب بالا معلوم مى شود که نوع علم حضرت موسى با نوع علم حضرت خضر متفاوت بوده است.

با تفاوت این دو، اعلمیت یکى بر دیگرى ثابت نمى شود; هم چنان که نمى شود بین فردى که دکتراى شیمى دارد با کسى که دکتراى فیزیک دارد مقایسه کرد و یکى از آن دو را بر دیگرى ترجیح داد.

علامه طباطبائى در ذیل آیات داستان حضرت موسى و خضر(علیهما السلام)، پس از نقل روایت ها، در مورد یک روایت که از آن برترى علمى حضرت خضر بر حضرت موسى استشمام مى شود مى فرمایند: «این روایت با روایتى که آن دو را برابر مى دانست مخالف است و لذا باید حمل شود بر این که نوع علم آن دو مختلف بوده است»..

 

وبلاگ عصمت

عصمت    infallibility






::: شنبه 86/9/10 ::: ساعت 10:43 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر
این همان است که از آن می گریختی
 
 





::: شنبه 86/9/10 ::: ساعت 10:35 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رازهای طبیعت کشف می شود

 

پیشرفت شگفت انگیزدانش بشری ،ناشناخته ها را یکی پس از دیگری کشف می کند واساس پندارهای نادرست را در فیزیولوژی وعلوم تجربی باژگونه می سازد.

 

مثلا درگذشته ، برخی ازاعضاءبدن رابی فایده می پنداشتند ولی علم امروز ،پس ازکاوش وتحقیق زیاد ، فوائدمهمی برای هر کدام ثابت کرده است .واز این پس باپیشرفت وسائل تحقیق ، فوائدمهمتری کشف خواهد شد.

 

دراین مقاله ، برای روشن شدن موصوع به ذکر چند نمونه می پردازیم :

 

1-   غده ی تیموس غد ه ایست کوچک که درقفسه ی سینه ،زیر استخوان جناغ روی نای قرار گرفته است . کار ویژه غده ی تیموس روشن نبودوبرخی از پیشنیان ان را عضوی زائد می پنداشتند ولی امروز معلوم شده است که غده ی تیموس درمقاومت ودفاع ،دربرابرعوامل بیگانه ایکه به  بدن هجوم می اورند ؛سهمی بزرگ دارد.

 

برخی از دانشمندان برانند که این غده پس اربلوغ ،روی فعالیت های جنسی ورشد بدن اثر مهمی دارد وبا برداشتن ان گویی اعضای جنسی به حالت خفتگی دچار می شوند وبلوغ دیررس پیش می اید .

 

2-غده ی صنوبری یا اپی فیز پیجیده ترازتیموس است وداخل مغز قرار دارد . در گذشته بر خی از دانشمندا ن فیزیولوژی فایده ای برای ان تصور نمی کردند . ولی امروز معتقدند که این غده درمهار کردن فعالیت های جنسی وجلوگیری ازبلوغ زودرس ، مؤثر است ونیز فعالیت های دیگری دارد که اختلال ان موجب مرگ می کردد.

 

3-لوزه ها یابادامکها :سابقاپزشکان لوزه ها را بی فایده می دانستند ودرصورت تورم ، فوراَ دستور عمل جراحی می دادند وانها را برمی داشتند .

 

ولی امروزه ، متخصصین به اهمیت وجود لوزه ها در بدن پی برده اندو برداشتن انها را جز درمورد ضروری ،تجویز نمی کنند.

 

لوزه ها گلبولهای سفید می سازند که کار انها دفاع دربرابر میکروب هاست وبه صورت یک نوع قرنطینه ویاچون سد محکمی درابتدای راههای تنفسی قرار گرفتهاند ؛ هوای تنفسی رااز آلودگی ها پاک می کنند ومیکروب های آنرا از بین میبرند . هرگاه آلودگی هوا بشتر ویا میکروبها قویتر باشند ؛ لوزه ها فعالیت بیشتری می کنند ودرنتیجه ،متورم می شوند.

 

برداشتن لوزه ها صحیح نیست زیرا:

 

اولا- موجب آزادی عمل میکروبها درحلق وورود آنها به درون حنجره ونای وششها می شود وبیمارهایی از قبیل برونشیت وورم ریه ها ایجاد می کند .

 

ثانیا –براثر برداشتن لوزه ها، پوست داخلی بینی و حنجره نازک تراز حد طبیعی شده باعث خشکی حلق وبینی می گردد.

 

به علاوه به هنگام عفوبتهای حلقی ،لوزه ها متورم شده مانند : لامپهای خطر ، پزشک را از عفونت حلق ،آگاه می سازد ولی درصورت نبودن آنها ممکن است عفونت حلق تشخیص داده نشود وعوارضی مانند رماتیسم قلبی و غیره ایجاد کند.

 

4-آپاندیس :گروهی از دانشمندان پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیده اند که : آپاندیس می تواند درمبارزه باسرطان نقش مؤثر داشته باشد وبرداشتن آن درغیر وقت ضروری، ممکن است موجب بروز سرطان گردد.

 

مجله طبی ((جاما))می نویسد : برداشتن آپاندیس در اشخاصیکه آمادگی برای سرطان دارند .تأثیر قابل توجهی دارد ومی تواند درآنها موجب پیدایش سرطان گردد.

 

مطالعه درنمونه های فوق وصدها نمونه ی دیگر ، برای ما روشن می سازد که: اگر برای چیزی اثر وفایده یی پیدا نکردیم نباید آنرا بی اثر وبی فاید ه بپنداریم بلکه باید در انتظار آن باشیم که درآیند ه اسرار وآثار آن در پرتوعلم کشف شود . چون ، با آ نکه بشر پیشرفتهای زیادی کرده ، هنوز مراحل ابتدائی را طی می کند واز کتاب بزرگ طبیعت ،سطری بیش مخوانده است .

 

انیشتاین در کتاب ((فلسفه ی بسبیت ))می نویسد: آنچه تاکنون از کتاب طبیعت خوانده ایم بسیار چیزها به ما آموخته است ولی می دانیم که هنوز از حل وکشف کامل اسرارطبیعت بدوریم .

 

ویلیام جیمس می گوید: نسیت دانش ما به جهل مان چون قطره دربرابر اقیانوسی ژرف است .

 

بنابر این آیا مادیها که به علت بی اطلاعی از اسرار و خواص موجودی ، آنرازاید وبی اثر می پندارند ، اشتباه نمی کنند!؟

 

در صورتیکه اگر دقت کنند به آسانی در می یابند که از ندانستن تا نبودن فاصله بسیار است وصحیح نیست که انسان ،نیافتن چیزی را دلیل نبودن آن قرار دهد.

 

بدیهی است که ندایستن خاصیت یکی درمورد از میلیاردها موجودات ،مانع از آن نخواهد شد که انسان بتواند از اسرار عالم آفرینش ونظام شگفت انگیزآن ، به پدید آورنده ی باشعورآن پی ببرد . بی شک ،مطالعه درباره ی باقی موجودات وحتی یک قسمت از یک موجود . برای هدایت انسان به باظم شعورمند وخالق جهان ،کافی است.

 

شما اگر کتابی بیابید که اسرار آن پر از مطالب علمی ومنطقی باشد اما درآن چند جمله نیز بیابیدکه از نظرشما نافهوم ومبهم باشد ، درباره ی آن کتاب چگونه  قضاوت می کنید ؟ آیا آنهمه مطالب سودبخش را که زاییده ی افکاری بلند ودیدی وسیع است ، می توان نادیده گرفت !؟هر گزنه .

 

پس چه نیکوست یادآوریم که:

 

جهان چون چشم وخدوخال وابروست

 

که هر چیزی به جای خویش نیکوست

 

برگرفته از شبکه خبر

وبلاگ توحید ناب

توحید ناب = Pure Monotheism

 

 






::: شنبه 86/9/10 ::: ساعت 10:30 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

به نام خدا
با عرض سلام
دوستان عزیز مطالب پایین رو از طریق ایمیل از یکی از دوستانم دریافت کردم که بد ندیدم  خدمت شما هم ارائه کنم
چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

چقدر خنده داره که 100  هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!
چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می  کنیم و آزرده خاطر می شیم!
چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن سخته اما خوندن 100 صفحه از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!
چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک مسابقه رو رزو کنیم اما به آخرین صفهای نماز جماعت تمایل داریم!
چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره که شایعات روز نامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم!
چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری  در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!
چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه جا را فرا می گیرد اما وقتی که سخن و پیام الهی  رو  می شنوید دو برابر در مورد گفتن و یا نگفتن اون فکر می کنید!
خنده داره . اینطور نیست؟!
دارید می خندید؟
دارید فکر می کنید؟
خنده داره؟ ...... نه   تاسف آوره
یا حق

وبلاگ حکومت اسلامی

حکومت اسلامی






::: پنج شنبه 86/9/8 ::: ساعت 7:29 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

روزهای پایانی نمایشگاه ،یک ساعت مانده به افطار بود که دانشجویی اومد پیشم وبعد از سلام  گفت: می خواهم خیلی رک وصریح باهات صحبت کنم . با لبخندی پاسخشو دادم و تعارفش کردم روی صندلی بنشیند.بعد از کمی سلام واحوالپرسی ازش خواستم تا حرف دلشو بزنه.

حرف دوست عزیزم (که بعدا با هم دوست شدیم):

 من به مبدأ، توحید و عدالت خداوند متعال معتقدم و به نمازگزاردن پاى بند هستم; ولى نسبت به وجود بهشت و جهنم به این صورتى که امروزه در جامعه ما رایج است; یعنى دنیاى دیگرى باشد که انسان ها پس از مرگ به آن جا منتقل شوند، شک دارم و بر این باورم که بهشت و جهنم به همراه زندگى و حیات همین دنیاست که در قالب جهنم بدى ها و فشارها بر روح و جسم آدمى فشار وارد مى کند و در نقطه مقابل، بهشت نیز همان لذّات معنوى روحى است که به روح انسان ها وارد مى شود; جواب شما چیست؟

اما پاسخ من به ایشان البته با کمی ویرایش:

 پس از موضوع توحید، مهم ترین موضوع، موضوع معاد و قیامت است. وبه همین دلیل قرآن کریم حدود 1200 آیه به آن پرداخته است.

اثبات قیامت از دو راه ممکن است:

 الف: نقلى (قرآن و روایات)

 ب: براهین عقلى.

راه های اثبات قیامت از طریق قرآن:

1. در برخى آیات، منکران معاد را خلع سلاح مى کند; آنان که مى گویند: جز همین زندگى دنیایى، خبر دیگرى نیست... .(جاثیه،24)

2. گاهى از کسانى که قیامت را بعید مى شمارند، دفع شبهه مى کند.

3. با ذکر نمونه هایى از زنده شدن دوباره، در همین دنیا (مثل: داستان اصحاب کهف، مقتول بنى اسرائیل، عُزیر پیامبر، زنده کردن چهار کبوتر براى حضرت ابراهیم(ع)، زنده شدن مردگان به دست حضرت مسیح(ع) به اذن خداوند، مرگ طبیعت در پاییز و زمستان و زنده شدن دوباره آن در بهار و تابستان و...) به منکران معاد مى فهماند که وقوع رستاخیز محال نیست.

ادامه اش را در پست بعدی دنبال کنید

وبلاگ عدل الهی

عدل الهی    Divine Justice






::: پنج شنبه 86/9/8 ::: ساعت 7:20 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >