سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلت را با پند زنده کن و با بی رغبتی بمیران و با یقین نیرو بخش و با حکمت روشن ساز . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

بنام خدا


خداوند جهان هستی را بر اساس سنّت هایی آفریده و بر اساس سنّت‏ها و قوانین الهی، جهان هستی و از جمله انسان‏ها اداره می‏شوند. این سنّت‏ها همان گونه که خداوند در قرآن فرموده است، قابل تغییر و تبدیل نیست.
یکی از سنت‏های الهی برای جامعه انسانی آن است که: "خداوند سرنوشت هیچ گروهی را تغییر نمی‏دهد، مگر آن که سرنوشت خویش را تغییر دهند".(1) بر اساس این سنت الهی، انسان‏های نیک کردار و پیروان ادیان الهی اگر بخواهند مغلوب ستمگران واقع نشوند و حاکمان زمین بوده و زیر سلطه انسان‏های نابکار قرار نگیرند، باید خود بخواهند و پس از خواستن و اراده، گام‏های عملی برای رسیدن به این هدف را بردارند و شرایط رسیدن به آن را فراهم کرده و موانع را از بین ببرند.
باید دست از ضعف و سستی و تن به ستم دادن برداشته و هر آنچه را که برای رسیدن به مقصود و دست یافتن به حاکمیت لازم است، فراهم آورند. این جهان آن گونه آفریده شده که اگر زمانی تمام شرایط و علت یک چیز فراهم آمده و موانع آن برداشته شده باشد، معلول پدید خواهد آمد. خداوند این سنّت را تغییر و تبدیل نمی‏کند. حال اگر انسان‏های شایسته و درستکار در اقلیّت قرار داشته باشند و یا بسیاری از آن‏ها سلطه حاکمان نابکار را پذیرفته باشند و یا اگر نپذیرفته‏اند، کاری برای رفع آن انجام ندهند، نخواهند توانست بر جایگاه حکومت و سلطه قرار گرفته و کافران و نابکاران را مغلوب کنند. اگر در برهه‏ای کوتاه مانند زمان صدر اسلام و دوره‏ای دیگر پیروان ادیان الهی و انسان‏های درستکار بر قدرت و حکمرانی دست یافتند، برای آن بود که مقدّمات و شرایط لازم فراهم شده بود، نه آن که خداوند سنت خویش در جامعه انسان‏ها را تغییر داده و از راه اعجاز و یا به طور مستقیم، دست به تغییر و تبدیل زده باشد.
در ضمن باید توجه داشت که پیرو ادیان الهی بودن، دلیل بر درستکار بودن انسان و یا شایستگی او نیست. چه بسا بسیاری از انسان‏ها هنگامی که پیشرفت دین و پیروان ادیان را دیده‏اند، به سوی دین گرایش یافته و با حربه دین و دینداری به خواسته‏های ناشایست خود دست یافته‏اند؛ یعنی اگر چه حتی در برخی برهه‏های تاریخ، ظاهراً تسلّط و حکومت با پیروان ادیان بوده و حاکمان انسان‏های دیندار بوده‏اند، اما حکومت به معنای تسلّط و حکومت دین و عدالت و درستکاری نبوده است. در عین حال به این نکته نیز باید توجه داشت که مغلوب بودن دینداران و انسان‏های درستکار در بسیاری از برهه‏های تاریخ به معنای مغلوبیت حقیقت دین نیست که ضعفی در دین باشد، بلکه مشکل از دینداران است که به حقیقت آموزه‏های دین (که آن‏ها را به درستکاری و عدالت و نفی سلطه) خوانده، آن گونه که باید عمل نکرده‏اند. حتی می‏توان گفت پیام‏های اسامی ادیان بزرگ همیشه غالب و جاودانه بوده است. بعد از هزاران سال هنوز می‏بینیم که این پیام‏ها میان انسان‏ها زنده و جاودان است. جالب آن که انسان‏های نابکار برای حکومت و تسلّط بر انسان‏ها، هیچگاه چهره واقعی خود را نشان نداده و سعی نموده‏اند در لباس درستی و درستکاری و عدالت، بر انسان‏ها حکومت نمایند. این خود نشانه جاودان بودن دین و پیام‏های الهی است که حتی نابکاران برای استمرار حکومت خویش از آن‏ها بهره می‏برند.
از طرف دیگر اگر خداوند می‏خواست پیامبران و انسان‏های شایسته تنها به حکومت و حکمرانی دست یابند و بر کافران و ستمگران تسلّط یابند، راه یافتن انسان‏ها به سوی دین و گرایش آن‏ها به دین و پیامبران الهی باشد با خلوص نیت صورت نمی‏گرفت، یعنی چون می‏دیدند در هر حال پیامبران و انسان‏های برگزیده الهی به حکومت و سلطه دست می‏یابند، آن‏ها با انگیزه‏های مادی به سوی دین روی می‏آوردند و هدف پیامبران که هدایت انسان‏ها به سوی خداوند و رساندن بشر به سوی کمال و سعادت با پذیرش آگاهانه و خالصانه دین الهی بود، تحقق نمی‏یافت.
امیرالمؤمنان در یکی از بخش‏های خطبه قاصعه می‏فرماید: "اگر خداوند اراده می‏فرمود، به هنگام بعثت پیامبران، درهای گنج‏ها و معدن‏های جواهرات و باغ‏های سرسبز را روی پیامبران می‏گشود و پرندگان آسمان و حیوانات وحشی زمین را همراه آنان به حرکت در می‏آورد، اما اگر این کار را می‏کرد، آزمایش از میان می‏رفت و پاداش و عذاب بی اثر می‏شد و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحان شده گان لازم نمی‏شد و ایمان آورندگان ثواب نیکوکاران را نمی‏یافتند و واژه‏های (ایمان، کفر، خوب، بد و...) معانی خود را از دست می‏داد... .
اگر پیامبران الهی، دارای چنان قدرتی بودند که مخالفت با آنان امکان نداشت... مستکبران در برابرشان سر فرود می‏آوردند و تظاهر به ایمان می‏کردند، از روی ترس یا علاقه‏ای که به مادیات داشتند. در آن صورت، نیت‏های خالص یافت نمی‏شد و اهداف غیر الهی در ایمانشان راه می‏یافت و با انگیزه‏های گوناگون (غیر الهی و خالص) به سوی نیکی‏ها می‏شتافتند".(2)

پی نوشت‏ها:
1. انفال(8) آیه 53.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 192، ص 389 - 387.

وبلاگ مفید

قرآن بلاگ






  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 85/10/15 ::: ساعت 9:25 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر