سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، شخصِ آزرمگینِ بردبارِ عفیفِ خودْ نگهدار را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: انفاق در راه خدا و فایده آن

 

ومما رزقناهم ینفقون: و از آنچه که ما روزی آنها کرده‌ایم انفاق می‌کنند. حالا آیا این انفاق همان زکاتی است که در کتابهای فقهی گفته شده به 9 چیز تعلق می‌گیرد و در غیر آن 9 چیز زکوه نیست؟ نه این آن نیست. البته ممکن است در مورد زکوة هم ما نظرات فقهی‌ی دیگری را هم سراغ داشته باشیم. و بشناسیم که دایره زکوه را بسی وسیع‌تر گرفته باشند و از آنچه که در این 9 چیز وجود دارد و ممکن است وجود داشته باشد اما به هر حال این آن انفاق نیست و فراتر از آن است.

 

انفاق کردن یعنی خرج‌کردن از مال، و بدیهی است که مراد از این خزج‌کردن، آن خرجی نیست که انسان برای خودش می‌کند، چون خرج کردن برای خود را هر انسانی می‌کند و بی‌تقواها بیشترش را برای خورد و خوراک و لذت و شهوترانی خودشان خرج می‌کنند. پس مقصود آن نیست، بلکه مقصود انفاق در راه خداست. یعنی در راه هدفهای والا و در راه آرمانهای الهی خرج‌کردن بسیار مهم است! و این انفاق دارای دو فایده است: یک فایده، فایده نقد و تخلف ناپذیر و همگانی، و ان عبارت است از فایده‌ای که به انفاق کننده می‌رسد. و فایده دوم: فایده متحمل و نه‌چندان همگانی که به انفاق شنونده می‌رسد. درست عکس آن چیزی که در تصور عمومی وجود دارد. همه خیال می‌کنند ما که انفاق می‌کنیم و خرج می‌کنیم به انفاق شونده، یعنی به آن کسی که پول می‌دهیم فایده می‌رسد، در حالی که اینطور نیست، یعنی قبل از آنکه به او فایده برسد اولین فایده به ما که انفاق می‌کنیم ‌رسیده است. من یک وقتی در گذشته پیرامون بحث انفاق و زکوة می‌گفتم: شما که دست در جیب کردی و این پول را درآوردی تا رساندی دست گیرنده فایده بردی و واقعیت همین است. چرا؟ چون اصل قضیه دل‌کندن از آن چیزی است که شما آن را متعلق به خودتان می‌دانید و این کار بزرگ است، که در آیه‌ی شریفه قرآن می‌فرماید: ومن یوق شح نفسه فاولئک هم‌المفلحون ( 9- حشر) کسی که نگاه داشته شود از شح او رستگار است و مشکل دنیای امروز همین است. مشکل بزرگ دنیای گذشته در تاریخ همین بوده. مشکل بزرگ دنیا از زرمندان است و زرمندان هم بسیاری از اوقات از زر، زور خودشان را به دست آورند و بسیاری از اوقات بخاطر زر دنبال زور رفتند. امروز کسی که در دنیا به قدرت می‌رسد و زمام امور یک کشوری را بدست می‌آورد، اولین کاری که می‌کند، روال زندگی‌اش را روال زندگی یک رئیس جمهور قرار می‌دهد: زندگی کردن، خوردن، چریدن

 

با انواع و اقسام چریدنیهائی که برای انسان مطلوب است و شهوت‌رانی‌ها، چون به قدرت رسیده است! به یک رئیس جمهور مگر می‌شود گفت این‌جور نچر، این‌جور نخور، این‌جور اسراف نکن؟ خواهد گفت پس من برای چه به اینجا رسیدم؟ و حقیقتاً اگر از او سئوال کنی این پاسخ را می‌دهد! آنجا که شما یک رئیسی را در یک کشوری ببینید که خیلی اهل اسراف نباشد استثنائی است، البته این را داشتیم، نه اینکه بگویم نداشتیم، اما خیلی استثنایی، حتی آن خوب خوبهاشان. بنده در این چند سال گذشته به بعضی‌ها برخورد کردم از رؤسای جمهور که جزو متفکرین و ایده‌دارها بودند، یعنی فقط این نبود که یک نظامی‌ئی آمده باشد و قدرت را بدست گرفته باشد برای شهوت‌رانی، از این قبیل نبود، برخی‌شان ایده داشتند، لکن همانجا را هم من دیدم آنچنان مواظب خوشگذرانی خودشان هستند مثل یک حیوان ( که در روایت دارد: همها علفها ) بسیاری از اینها همتشان همان علفشان بود. اصلاً زندگی که در آن لذت بودن نباشد برای آنها معنی ندارد، کما اینکه شما می‌بینید امروز سرمایه‌ها‌ی انباشته در دنیا چه می‌کند؟ و امروز ثروتمندان بزرگ عالم چه آتش به دنیا زدند؟ چقدر انسان را محروم نگهداشتند؟ و این بر اثر ( شح نفس ) هرچه بیشتر به چنگ آوردن و هرچه کمتر خرج کردن است!! ولذا این اقدام بزرگ و تمرین بزرگی است برای انسان، که انسان آنچه را از جیب خودش به‌چنگ آورده رها کند. پس اولین فایده‌ای که بر انفاق مترتب است، آن فایده‌ای است که به انفاق کننده می‌رسد و فایده‌ی دوم آن فایده‌ی است که به انفاق شونده می‌رسد. لکن این فایده دوم مشکوک است و همیشه چنین فایده‌ای مترتب نمی‌شود. گاهی شما انفاق می‌کنید در جای خودش نیست. انفاق می‌کنید اما شرایط دیگر برای خوشبخت شدن آن شخص یا آن جمع وجود ندارد، یعنی پول به دست‌شان رسیده، اما نتوانسته‌اند استفاده کنند. شرایط دیگر نبوده پس وقتی شما انفاق می‌کنید نمی‌توانید یقین داشته باشید که به آن فایده‌ی دوم که رسیدن به پر کردن خلاء است حتماً رسیده‌اید، البته این شک نباید موجب شود تا انسان انفاق نکند بلکه باید انفاق بکند ولو مشکوک باشد که در طرف مقابل به نتیجه برسد یا نه. اما آنچه که هرگز تخلف نمی‌شود آن فایده‌ای است که به انفاق کننده می‌رسد. پس تقوای مطلوب قرآن یعنی آن حداقل لازم برای متقی بودن این است: وممارزقناهم ینفقون این انفاق چیز بسیار خوبی است! در هر حدی که هستید عادت کنید، به انفاق کردن، البته انفاق فقط انفاق پول نیست، انفاق علم هم انفاق است، همان وقتی که بیکار هستید و می‌توانید کمک کنید به بی‌سوادی و نادانی، دانش‌تان را انفاق کنید و همین انفاق هم اتفاقاً اول فایده‌اش به خودتان می‌رسد. یعنی پیش از اینکه دیگری از علم شما استفاده کند وقتی آن علم را تکرار می‌کنید استفاده‌اش به خود شما می‌رسد، یا انفاق وجاهت،وجاهت اجتماعی و آبروتان را انفاق کنید! یک‌جایی ممکن است آبروی شما به‌درد یک مسلمانی بخورد یا به‌درد یک مجموعه‌ی مسلمانانی بخورد آنرا انفاق کنید و انفاقات گوناگون، تا برسیم به بقیه نشانه‌های متقین.

 

 





  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: پنج شنبه 86/9/8 ::: ساعت 6:55 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر