معنای انزال چیست؟
تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: نکتهای در معنای انزال
در معنای انزال یک نکتهی کوتاهی را عرض میکنم: انزال یعنی (نازل شدن) از بالا به پائین فرو فرستادن در زبان عربی که میگویند نزول باران، چون باران از بالا میآید پائین، ( در بالا و پائین مادی و محسوس ) در یک مواردی پائین آمدن محسوس نیست و بالا و پائینی، بالا و پائینیی مادی نیست. در اعتبارت عربی گفته میشود که مثلاً: پیام فلان شخص امیر را از محل او نازل کردند (فرو فرستادن) ممکن است آن جایی که امیر در آن ساکن هست یک زیرزمینی باشد، اما نمیگویند پیام امیر از زیر زمین بالا آمد اینجا پائین و بالائی مادی مورد نظر نیست، بلکه چون مقام امیر را مقام والایی فرض کرده، میگوید: پیام او بر رعیتش که از او پائینتر بود نازل شد. (این تعبیر، عربی است) پس نزول قرآن ونزول وحی الهی به این خاطر تعبیر به نزول میشود که از ساحتالوهیت و از پیشگاه خداوند متعال که یک ساحت والا و بالایی است،به سمت انسان که در مرتبهی پائین و نازلی است فرود میآید. این یک اعتبار است و به یک اعتبار دیگر که دقیقتر است، از اعتبار اول: مفاهیم کلی در کلیت خودشان در حالی که به شکل حقیقت خودشان هستند در یک سطح دست نیافتنیاند و اگر بخواهند به مغزهای انسانها منتقل بشوند بایستی به سطح کلمات تنزل کنند سطح حقیقت از سطح کلمات والاتر و بالاتر است. مثلاً: مسئلهی وجود خدا، یا وحدانیت خدا که در قرآن مکرر ذکر شده یک حقیقت والایی است، اگر این حقیقت بخواهد به ذهن انسانها منتقل بشوند، محتاج این است که در غالب کلمات قرار بگیرد، یعنی تنزل کند به شکل کلمات و به شکل امواج صوتی که متکی بر دهان و زبان و حنجرهی انسانهاست در بیابید و این را میگویند نزول.
معارف الهی از سطح الوهیت و ربوبیت خود که در حد نفس معارف و اصل معارف است، تنزل میکند به شکل الفاظ و کلمات در میآید و از دل پیغمبر بر زبان پیغمبر جاری میشود و از زبان پیغمبر در فضا پخش میشود و مستمعین آنرا میشنوند و قبل از آنکه به ذهن پیغمبر (ص) بیاید، چون پیغمبر(ص) در مرحلهی مادی است و یک بشر است برای اینکه به سطح پیغمبر برسد، باز از سطح ربوبی تنزل پیدامیکند (این هم خودش یک تنزل است) و از ساحت پروردگار این معرفت قرآنی فرود میآید تا میرسد به قلب پیغمبر، یعنی بر پیغمبر نازل میشود. پس وقتی معرفت قرآنی به شکل انسان فهم درمیآید این تنزلی است که آن معرفت از جایگاه خود پیدا کرده تا رسیده به سطح قابل دسترسی انسان، و به فرض محال اگر فرض میکردیم: بنابود این معرفت را به شکلی در بیاورند که حیوانات هم بفهمند، باز یک تنزل بیشتری لازم داشت، که البته چنین فرضی واقعیت خارجی ندارد، اما چون مرتبهی حیوان پائینتر از مرتبهی انسان است، اگر قرار بود این آیات به حیوان هم برسد باز باید از این سطحی که برای انسان قابل فهم و دسترسی هست بیشتر تنزل پیدا میکرد، و اگر فرض کنیم که به جمادات هم برسد باز تنزل بیشتری لازم داشت که به این در قرآن اشاره شده میفرماید: لوانزلنا هذا لقرآن لرایته خاشعاً متصدعاً من خشیهالله (12- حشر)
اگر ما این قرآن را برکوهی (که یک جماد است) نازل میکردیم آنوقت میدیدی که کوه در مقابل خدا خاضع میشد و از خشیت الهی متلاشی میگشت، که البته این آیه جزو آن آیات قابل تدبیر قرآن است که خودش هم بلافاصله میفرماید: وتلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون: این مثلها را برای انسانها میزنیم تا قدری فکر کنند، که متأسفانه فکر و تدبر در آیات قرآن بین مردم ما معمول نیست، ولذا خوب است پیرامون همین آیاتی که الان ما معنی میکنیم قدری تأمل کنید و فکر کنید. پس اینکه آیه شریفه میفرماید: کسانی که ایمان میآورند به آن وحی که بر تو فرستاده شده و همچنین به آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است، این هم یک خصوصیت است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
::: سه شنبه 86/10/4 ::: ساعت 12:46 صبح :::
  توسط شهرمجازی قرآن کریم
نظرات شما: نظر