میرجلالالدین کزازی: سعدی برای بازگویی مفاهیم قرآنی از تلمیح استفاده کرده است
سعدی برای بازگویی مفاهیم قرآنی در آثارش از صنعت تلمیح بهره گرفته است؛ مثلا بیت «از دست و زبان که برآید/ کز عهدهی شکرش به درآید» اشاره دارد به آیهی 13 سورهی سبا که میفرماید: «اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکْراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ (اى خاندان داوود، شکرگزار باشید و از بندگان من اندکى سپاسگزارند)»
به گزارش قرآن بلاگ به نقل از خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، «میرجلالالدین کزازی» استاد دانشگاه با بیان این مطلب گفت: سعدی گاهی بخشی از آیه را در میانه سخن خود آورده است؛ به همان گونهای که در قرآن آمده است اما گاهی هم به شیوههای دیگری بهره برده است که خواننده نکتهسنج و آگاه میتواند پیوند سخن سعدی را با آیه بیابد؛ این آرایهایست که در زیباشناسی سخن به آن نام «تلمیح» دادهاند.
این نویسنده افزود: سعدی هر جا که شایسته میدانسته است در نوشتههای خود از قرآن و پیامبر یاد کرده است؛ در گلستان ما بیشتر، شاهد درج آیههای قرآن هستیم، به ویژه در دیباچه آن؛ در دیگر آفریدههای سعدی نیز میتوان به مفاهیمی رسید که یادآور معانی آیههای قرآنی و سخنان پیامبر(ص) است.
این شاهنامهپژوه یادآوری کرد: سعدی به عمق اندیشههای اسلامی و باورهای دینی توجه داشته و کوشیده تا مغز این تعالیم را از میان پوسته و پیکرهی ظاهر آنها کشف کند و این مفاهیم متعالی را در آثار خود بگستراند.
چهرهی ماندگار ادبیات در سال 84 گفت: گاه آیهای از قرآن، انگیزهای شکوفاننده و جوشاننده برای این شاعر عارف محسوب میشده است تا بند از جهان درون خویش برگیرد و مفاهیم متعالی کلام وحی را در آثار خویش به صورت نمادین بیان کند.
این استاد دانشگاه اختلاف سعدی با شاعرانی مانند مولانا و حافظ را در استفاده از قرآن، چنین بیان کرد: مولانا بسیار آشکارتر و بیشتر از سعدی از قرآن بهره برده است؛ به ویژه در مثنوی. او در بیتهایی که سروده آیات قرآن را آشکارا گزارش کرده است. حافظ هم از قرآن به گونهای بسیار پوشیده و هنری بهره برده است. اگر بخواهیم سعدی را از این دید با مولانا و حافظ بسنجیم میتوان بر آن بود که سعدی در میانه این دو سخنور بزرگ جای میگیرد؛ نه مانند مولانا به فراوانی از آیههای قرآن بهره برده است؛ نه مانند حافظ به شیوهای پوشیده و هنری از قرآن استفاده کرده است. به سخنی دیکر گاهی آشکارا از قرآن یاد کرده است گاهی هنری و پوشیده.
او ادامه داد: برترین ویژگی سعدی که او را به سخنوری یگانه در پهنه ادب فارسی تبدیل کرده و به پایگاهی بسیار بلند رسانیده، وسیعبودن دامنه سرودهها و آفریدههای ادبی اوست؛ دیگر استادان بزرگ سخن فارسی در یکی از قلمروها و زمینههای ادب آوازه یافتهاند، اما سعدی در همان حین که غزلسرایی چیرهدست است، شاهکاری مانند بوستان را سروده و یا نوشتهای مانند گلستان با نثری آهنگین که یکی از شاهکارهای فارسی به شمار میرود، را در کارنامه کاری خود دارد؛ ما هیچ سخنور دیگری نمیشناسیم که مانند سعدی در قلمرو گوناگون ادب فارسی استادانه آثاری بسیار برجسته پدید آورده باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی تصریح کرد: سرودههای سعدی به شیوهای روان و روشن، ساده و بیپیرایه است و مانند دیگر سرودههای سخنوران هنرور که میکوشیدهاند آفریدههای ادبی خود را به زیورهای گوناگون بیارایند نیست، این شاعر با زبان روان و ساده به آفرینش ادبی دست زده است.
کزازی در پایان گفت: اگر عارف را در معنای فراگیر واژه بشناسیم به سخن دیگر خواست ما از عارف شناساییکننده و خداشناس باشد، سعدی بیگمان عارف است اما اگر بخواهیم عارف بودن را به معنای وابسته بودن به یکی از کیشهای درویشی و آیینهای عارفی وابسته بدانیم، با این دید نمیتوان گفت سعدی عارف است.
نظرات شما: نظر