«سید مجید پور طباطبائی»، محقق و پژوهشگر ، آغاز پژوهش در مورد تاریخ زندگی و سیرة پیامبر اسلام (ص) را در اروپا به سال های میانی قرن یازدهم میلادی مربوط دانست و اظهار داشت: تصویر پیامبر در این پژوهش ها معمولا همراه با غرضورزی بوده است و این کجبینیها به صورتی است که به پیامبر(ص) شکلی انسانی دادهاند و قرآن کریم را حاصل تراوشات ذهنی یک انسان عامی خواندهاند.
به گزارش قرآن بلاگ به نقل از خبرگزاری فارس ، بخش دوم همایش کاربردی سینمای ضدفتنه، با حضور مجید پورطباطبایی، ابوالحسن علویطباطبایی، نادر طالبزاده و سعید مستغاثی در محل «خانه سینما» برگزار شد.
بنا بر این گزارش، قسمت دوم این همایش با نمایش سکانسهایی از فیلم انیمیشن پرسپولیس (مرجان ساتراپی) و فیلم 300 (زاک اسنایدر) آغاز شد.
در ابتدای این بخش، سیدمجید پورطباطبائی آغاز پژوهش در مورد تاریخ زندگی و سیرة پیامبر اسلام (ص) را در اروپا به سال های میانی قرن یازدهم میلادی مربوط دانست و اظهار داشت: تصویر پیامبر در این پژوهش ها معمولا همراه با غرضورزی بوده است و این کجبینیها به صورتی است که به پیامبر(ص) شکلی انسانی دادهاند و قرآن کریم را حاصل تراوشات ذهنی یک انسان عامی خواندهاند.
پورطباطبائی در ادامه تلمود، سفرهای مارکوپولو، تبانی تاریخی مسیحیان با مغول ها بر سر قتل عام مسلمانان، کمدی الهی اثر دانته آلیگیری، دستور مارتین لوتر بر ترجمه قرآن جهت اهانت و هتاکی به اسلام، دستورات اکید ناپلئون به فرماندهان خود پس از فتح مصر جهت ایجاد تفرقه در میان مسلمانان، کتابهای کنت دو گوینو (وزیر مختار فرانسه در ایران عصر قاجار) و ادوارد براون در مورد بهائیت، کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی و نوشتههای تایید آمیز مونتگمری وات بر کتاب رشدی را از نمونه های تاریخی دشمنی دنیای غرب با مسلمانان از قرن ها پیش تاکنون دانست وآن ها را به تفصیل برشمرد.
این سخنران همایش در ادامه افزود: بنا بر نقل مرحوم دکتر جواد حدیدی در کتاب اسلام از نظر،ولتر نیز در پایان عمر دیدگاه خود را نسبت به اسلام تغییر داد و مدافع حضرت رسول (ص) شد. پورطباطبائی در ادامه بیان داشت تولستوی به آسیب شناسی بهائیت پرداخته بود و حساب آن را از اسلام جدا دانسته بود.
در بخش دیگری از این نشست نادر طالبزاده (کارگردان و پژوهشگر سینما) در جواب سوال سعید مستغاثی (منتقد و نویسنده سینما و مجری جلسه) مبنی بر اینکه چرا سینمای ایران تا به حال فیلمی درباره حضرت محمد (ص) نساخته است، مشکل را از جانب خودی ها ارزیابی کرد.
او در انتقاد به ایراد بیاساس وزارت ارشاد در تغییر نام فیلمش از «عیسی (ع) بشیر احمد (ص)» به «مسیح (ع)» افزود: وقتی خودمان اقدامی نمیکنیم و اگر هم کاری در این زمینه انجام شده، آن را قاب نکرده ایم، پس باید گفت حق ما همان فیلم «فتنه» است! او از مدت زمان اکران چهار ماهه فیلم مصائب مسیح (مل گیبسون) بر پرده سینماهای تهران در مقایسه با اکران سه هفته ای فیلم خودش انتقاد کرد و حتی تعداد اندک حاضرین در سالن را دلیلی بر جدی ندانستن این حمله های فرهنگی غرب از جانب هنرمندان و فرهنگیان و فرهیختگان ایرانی دانست! طالبزاده در ادامه از دیدار با «برنابای»، تهیه کننده مشهور و کهنسال ایتالیایی، یاد کرد. طالبزاده برنابای را فردی معرفی کرد که چند فیلم عظیم در ایتالیا در مورد پیامبران بزرگ ساخته است و گویا در آن دیدار با حسن نیت، آمادگی و تمایل خود را برای ساخت فیلمی در مورد زندگی پیامبر اسلام اعلام کرده بود.
وی گفت: فیلم 300 جریان ساز شد، ولی جلوی اکران گسترده و تبلیغاتی فیلم «شبی با پادشاه» ( به دلیل ارائه چهرهای مثبت از خشایارشا) را گرفتند و با این کار ثابت کردند که ایران را سیبل حملات خود قرار دادهاند و به نوعی میخواهند خشم ما را برانگیزند.
در ادامه جلسه سعید مستغاثی گفت: متاسفانه مسئولین ما، انتظار ساخت اثری کامل، عظیم و بدون نقص را میکشند و با این تفکر هیچگاه نمیتوانیم فیلمی درست و جهان شمول در دفاع از کیان ملی و دینی خود به جهانیان عرضه کنیم.
ابوالحسن علویطباطبائی، محقق و پژوهشگر سینما، سخنران دیگر بخش دوم این همایش بود. او از نفوذ صهیونیسم در هالیوود گفت و اظهار داشت: تا زمانی که به خودباوری نرسیم، حتی هزینه کردن برای ساخت فیلمی عظیم درباره موضوع های دینی و ملی کاری بس عبث و بیهوده است.
این محقق سینما در ادامه بیان کرد: گردانندگان سینمای هالیوود به ظاهر ادعا میکنند که قصد سرگرمی سازی دارند، ولی در پشت پرده در حال تحمیل حرفهای مورد نظرشان به تماشاگران هستند. او در ادامه سخنرانیاش از هنر قوی دوربین و سینما در دو فیلم رنگ خدا و بچههای آسمان (هر دو از ساخته های مجید مجیدی) به نیکی یاد کرد و از این دو اثر به عنوان نمونه هایی خوب و غیرشعاری برای معرفی سینمای دینی به جهانیان یاد کرد.
او از ساخت و فروش چشمگیر فیلمهایی نظیر آتشبس (تهمینه میلانی) که آن را کپی نازل و ایرانیزه شده از فیلم «آقا و خانم اسمیت» دانست، انتقاد کرد و گفت: یهودیها در همان سالهای ابتدایی پیدایش سینما به این نتیجه رسیدند که می توان از سینما بهرهبرداری تجاری و تبلیغاتی کرد و در سالهای انتهایی دهة چهل میلادی که بحث اسرائیل پیش آمد، قرار شده بود تا ژانری در سینما به نام «ژانر اسرائیلی» به وجود آید.
علوی طباطبایی فیلمهای نظیر سامسون و دلیله (سیسیل ب دومیل)، استر و سلطان (کینگ ویدور)، و بن هور (ویلیام وایلر) را محصول دوره اول این نگاه صهیونیستی در سینما دانست. پیش کشیدن قضیه هولوکاست در برخی فیلمهای دهه شصت را دوره دوم این نگرش و وارد کردن جذابیتهای جنسی را در ابتدای دهة هفتاد میلادی فاز سوم از این سناریوی از پیش طراحی شده خواند.
او در ادامه به تصویر کشیدن مخامصه با اعراب در فیلم های دهه هشتاد میلادی و به اوج رسیدن بحث حضور شیطان در سینما (که در سالهای انتهایی دهه شصت آغاز شده بود) در نیمه دهه نود میلادی را از دیگر بخشهای این برنامهریزهای حساب شده قلمداد کرد و مطرح نمودن بحث آرماگدون و نیزحمله به فرهنگ و تمدن باستانی ایران را در سالهای اخیر نسخههای مدرن این سناریو خواند.
او گفت توماس ادیسون با ساخت فیلم رقص هفت زن محجبه و ژرژ مه لیس با ساخت فیلم عرب مسخره، از پیشگامان ارائه تصویری ناخوشایند و کج بینانه از مسلمانان در سینما بوده اند.
علوی طباطبایی در انتها افزود بهتر است خودمان این هجوم تبلیغاتی را باور کنیم و با پای خود وارد عمل شویم و در نهایت باید بودجه خوبی برای حمایت از این پاتک فرهنگی و هنری پیش بینی شود.
نظرات شما: نظر