سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... دیده دل هایمان را از آنچه مخالف دوستی توست، کور گردان . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

یکی از دوستان سوالی را مطرح کردند که قرآن کریم در این دنیا بهترین و بدترین چیزها را چه می داند در پاسخ ایشان در این پست بهترین ها را بررسی خواهم کرد و ان شاءالله در پست بعدی بدترین ها را خواهم آورد.

نکته قابل توجه این‏که تعیین بهترین چیز امری نسبی است و نمی توان به طور قطع سخن گفت و ما در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم.

قرآن کریم ، برخی صفات را به عنوان بهترین درجه و صفت برای انسان ذکر می کند؛ از جمله :

1 . عالِم بودن

«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَـت؛ خدا(درجه)کسانی را که ایمان آورده اند و عالمند ، بلند می گرداند»[1] .

2 .تقوی

«...وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی وَاتَّقُونِ یَـأُوْلِی الاَْلْبَـبِ ؛...و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت، بهترین توشه، پرهیزگاری است و ای خردمندان ! از من پروا کنید»[2] .

3 . جهاد

«... وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَـهِدِینَ عَلَی الْقَـعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا ؛ و خدا مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ ، برتری بخشیده است »[3] .

4 . خوش گفتاری

« وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَآ إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صَــلِحًا وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ؛ و کیست خوش‌گفتارتر از آن کس که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و گوید: من (در برابر خدا) از تسلیم شدگانم ؟»[4]

5. اطاعت

«وَ مَن یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْفَآئِزُونَ ؛ و هر کس از خدا و پیامبرش اطاعت کند و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد ، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند»[5] .

6. عمل صالح

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لهَُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیم‏؛ خداوند، به آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است.»[6]

7. صبر

« إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَ یَصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ؛ زیرا که هر کس تقوا و صبر پیشه کند، پس همانا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‏کند.»[7]

8. قرض و وام دادن

«إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ؛ مردان و زنان انفاق کننده، و آنها که (از این راه) به خدا «قرض الحسنه» دهند، (این قرض الحسنه) برای آنان مضاعف می‏شود و پاداش پرارزشی دارند!»[8]

9. صداقت و راستی

« قَالَ اللَّهُ هَاذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لهَُمْ جَنَّاتٌ تجَْرِی مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضیِ‏َ اللَّهُ عَنهُْمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ خداوند فرمود: این، روزی است که راستگویان را صداقتشان سود دهد، برایشان باغهایی است که زیر درختانش نهرها جاری است، همیشه در آن ماندگارند، خداوند از آنان راضی است، آنان نیز از او راضی‏اند، این رستگاری بزرگ است.»[9]

10.توکل بر خدا

«الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ*فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ؛مؤمنان کسانی هستند که (چون) مردم (منافق) به ایشان گفتند: بی شک مردم (کافر مکّه) بر ضد شما گرد آمده (و بسیج شده) اند، پس از آنان بترسید، (آنها به جای ترس) بر ایمانشان بیافزود و گفتند: خداوند ما را کفایت می‏کند و او چه خوب نگهبان و یاوری است.پس با نعمت و فضل خداوند (به مقرّ خود) بازگشتند، در حالی که هیچ گزندی به آنها نرسید و (هم چنان) از رضای پروردگار پیروی کردند و خداوند صاحب فضل بزرگی است.»[10]

پی نوشت ها 

 [1]. مجادله /11 [2]. بقره / 197 [3]. نساء / 95 [4]. فصلت /33 [5]. نور/ 52

[6]. مائده/ 9 [7]. یوسف/ 90 [8]. حدید/ 18 [9]. مائده / 119 [10]. آل عمران / 173 و 174





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    در ادامه پست قبلی که بهترین چیزهای عالم را بیان کردم در این پست به برخی از بدترین چیزهای عالم از دیدگاه می پردازم:

    قرآن  کریم برخی صفات را به  عنوان  بدترین صفت در وجود انسان  ذکر می کند از جمله :

    1 . شرک به  خدا

     «.. یَـبُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُـلْمٌ عَظِیمٌ.. . ؛ پسرم ! به خدا شرک میاور که به راستی شرک ستمی بزرگ است »[1]

    2. کتمان حق

    « إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛ کسانی که دلائل روشن و وسائل هدایت را که نازل کرده‏ایم بعد از بیان آن برای مردم در کتاب آسمانی، کتمان می‏کنند خدا آنها را لعنت می‏کند (نه فقط خدا) بلکه همه لعنت کنندگان نیز آنها را لعن می‏کنند» [2]

    3 . نفاق

    «إِنَّ الْمُنَـفِقِینَ فِی الدَّرْکِ الاَْسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا ؛ آری ، منافقان در فروترین درجات دوزخند ، و هرگز برای آنان  یاوری نخواهی یافت »[3] .

    4 . کفر

     «... وَمَن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْخَـسِرُونَ ؛... وکسانی که بدان (کتاب)کفر ورزند، همانانند که زیانکارانند»[4].

    5. ایذاء

    « وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً ؛و کسانی که مردان و زنان با ایمان را بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند آزار میرسانند هر آینه بجا آورده‏اند بهتان و گناه آشکارایی را»[5]

    6. ظلم‏

    «إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ؛همانا راه عقاب برای کسانی است که بر مردم ستم میکنند و در روی زمین بدون حق تجاوز مینمایند اینان بر ایشان عذاب دردناک است»[6]

    7. غیبت‏

    « وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ ؛و غیبت نکند بعضی از شما بعضی را آیا دوست میدارد یکی از شما که گوشت برادر خود را در حالی که مرده است بخورد پس کراهت دارید از این کار»[7] یعنی غیبت بمنزله خوردن گوشت مرده برادر دینی است.

    8. بهتان‏

    بهتان، نسبت دادن چیزی است ببرادر دینی که از او صادر نشده و با او نباشد که شامل دروغ و غیبت می‌شود.در قرآن مجید می‌فرماید: «وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً؛ و کسی که لغزش و گناهی را مرتکب شود و بیگناهی را بآن نسبت دهد بتحقیق بهتان و گناه آشکارایی را مرتکب شده»[8]

    9. نمامی‏

    نمّامی و سخن‏چینی از کارهای بسیار ناپسندیده است در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ، هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ، مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ؛ و اطاعت مکن هر بسیار سوگند خورنده سست رایی را که عیب‌گویی میکند و بسخن‏چینی راه می‌رود و منع خیر می‌نماید و متجاوز و گناهکار است»[9] و نیز می‌فرماید:« وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ؛وای بر هر عیبگو و سخن‏چینی»[10]

    10. زنا

    گناه بزرگ دیگری که قرآن به آن اشاره می‏کند مساله زنا و عمل منافی عفت است می‏گوید:« وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِیلًا ؛ نزدیک زنا نشوید چرا که عمل بسیار زشتی است و راه و روش بدی است».[11]

    پی نوشتها

    [1] . لقمان ،  13 [2] . بقره، 159  [3] . نساء ، 145  [4] . بقره ، 121[5] . احزاب ، 58 [6] . شوری ، 41 [7] . حجرات ، 12 [8] . نساء ، 112 [9] . قلم،10 تا 12  [10] . همزه،1 [11] . اسرا ،32





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    این روزها در برهه حساسی از تاریخ کشورمان قرار گرفته ایم و شاهد جنب و جوش زیادی در سراسر کشور هستیم. مردم خود را برای شرکت در آزمون بزرگی آماده می کنند که در آن مهم ترین رکن قانون گذاری انتخاب خواهد شد. مجلس شورای اسلامی، در بین ارکان نظام مقدس اسلامی، از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد تا جایی که بنیانگذار و معمار کبیر انقلاب، حضرت امام آن را در رأس همه امور می دانست.
    مجلس شورای اسلامی رکن قوه مقننه در نظام جمهوری اسلامی ایران است که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل شده و مصوبات آن پس از طی مراحلی برای اجرا به قوه مجریه و قوه قضائیه ابلاغ خواهد شد.(1)
    یکی از اصول اساسی و مهم در گزینش ها مسئله «شایسته سالاری» است؛ چرا که هر کدام از ما با انتخاب نماینده ای مجرب، متعهد، توانمند و شایسته می توانیم، سلامت و کارآمدی سیستم تصمیم گیری و نظارت کشورمان را تضمین نموده، و شاهد پیشرفت و تعالی هر چه بیشتر کشورمان باشیم. به نظرم رسید که به مناسبت انتخابات مجلس این پست را بگذارم و ان شاءالله در پست بعدبحث اتحاد و انسجام را ادامه می دهم.
    در منطق قرآن کریم منصب ها و مسئولیت ها، امانت هایی به شمار می آیند که باید به اهلش واگذار شوند؛ چنان که می فرماید: «ان الله یامرکم ان تودو الامانات الی اهلها؛(6) همانان خداوند شما را امر می کند که امانت ها را به اهل آن واگذار کنید.»
    بدیهی است که رهبری امت اسلامی و منصب حکومت نیز از مهم ترین امانت هایی است که تکلیف ما در برابر آن بسیار خطیر و سنگین است. (7 )در آیه 105 سوره مبارکه انبیا نیز تأکید شده است که حکومت و سروری بر زمین، میراث بندگان صالح و شایسته خداوند است: «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» با توجه به کلمه صالحون در این آیه که معنای گسترده و وسیعی دارد، همه شایستگی ها به ذهن می آید؛ شایستگی از نظر عمل و تقوا، شایستگی از نظر علم و آگاهی، شایستگی از نظر قدرت و قوت و شایستگی از نظر تدبیر و نظم و درک اجتماعی. هنگامی که بندگان با ایمان این شایستگی ها را برای خود فراهم سازند، خداوند نیز کمک و یاری می کند تا آنها بینی مستکبران را به خاک بمالند، دست های آلوده شان را از حکومت زمین کوتاه کنند و وارث میراث های آنها گردند.(8)
    در قرآن موارد و نمونه های بسیاری وجود دارد که به شایستگی و اهلیت کارگزاران دلالت دارد که در این مختصر به بعضی از آنها اشاره می شود.
    گفت وگوی خداوند با حضرت ابراهیم(ع) به روشنی از لزوم رعایت شایستگی و اهلیت در واگذاری مسئولیت ها به افراد حکایت دارد: «هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را پیشوا و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: آیا از دودمان من نیز چنین خواهند بود؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد.» (9)در این آیه لزوم آزمون و احراز شایستگی افراد، قبل از انتخاب آنان برای مدیریت و رهبری جامعه بیان شده است. (10)
    نمونه دیگر زمانی است که بنی اسرائیل از پیامبر خود به نام «اشموئیل»(ع) درخواست فرماندهی کردند تا به همراه او با ستمگران بستیزند. او نیز به دستور خداوند طالوت را به فرماندهی آنها برگزید؛ ولی بنی اسرائیل به خاطر کمی ثروت طالوت به پادشاهی او معترض بودند. در این زمان پروردگار حکیم، علم و نیروی بدنی فراوان طالوت را به آنها گوشزد نمود و او را شایسته زمامداری اعلام کرد و فرمود: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می بخشد.» (11) با توجه به این آیه برتری توانایی های علمی (اعلمیت) و جسمی فرد، ملاک شایستگی او برای زمامداری جامعه می باشد و وجود همین توانایی های علمی و جسمی فراوان در طالوت، ملاک انتخاب وی از جانب خداوند برای زمامداری بنی اسرائیل بوده است و به همین دلیل امتیازات طبقاتی و ثروت، ملاک شایستگی برای زمامداری نیست.(12)
    شاهد دیگر این مسئله هنگامی بود که حضرت یوسف(ع) سرفرازانه از زندان آزاد شد و عزیز مصر درصدد واگذاری مسئولیتی به وی گردید. او گفت: «قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم؛(13) مرا بر خزانه های این سرزمین بگمار؛ زیرا من نگهبانی دانا هستم.» در این آیه جمله «انی حفیظ علیم» علاوه بر اینکه حاکی از توان و دانش یوسف(ع) است، دلالت بر این نیز دارد که در این آیه دانش و توان، دو شرط اساسی برای مدیریت و تصدی امور ذکر شده و همچنین نشان می دهد که تعهد بدون تخصص و دانش، و نیز تخصص بدون تعهد، کارساز نیست(14) و همه این موارد همان معنای شایسته سالاری را به خوبی بیان کرده است.
    پی نوشت‏ها...



  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    یکی از سوالات مطرح شده توسط دوستان این است که چرا باید بر محمد و آل محمد صلوات بفرستیم مگر مقام آنها در بهشت والا نیست پس چه نیازی به درود فرستادن ماست؟
    در جواب این دسته از دوستان عرض می کنیم که صلوات؛ یعنی درود فرستادن بر رسول گرامی اسلام و خاندان پاک آن حضرت در قرآن کریم درباره خود پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)امر شده است؛ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَـئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَـأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیمًا؛(احزاب،56) خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می فرستند ای مؤمنان شما نیز بر او درود فرستید و کاملا در برابر او تسلیم باشید». و درود فرستادن به آل اطهار پیامبر اکرم در روایات،نیز تاکید شده است،چنان‏که«ابوحمزه ثمالی» از یکی از یاران پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به نام «کعب» چنین نقل می کند: «هنگامی که آیه فوق نازل شد عرض کردیم سلام بر تو را ما می دانیم چگونه است، اما صلات بر شما باید چگونه باشد»؟ حضرت فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد...»
    ذکر این نکته لازم است که «صلوات» هر گاه به خدا نسبت داده شود به معنای فرستادن رحمت است مانند: «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلَـئِکَتُه؛(احزاب،43) او کسی است که بر شما درود و رحمت می فرستد و فرشتگان او [نیز برای شما تقاضای رحمت می کنند].» و هر گاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد به معنای طلب رحمت می باشد مانند آیه فوق؛بنابراین، صلوات مؤمنان برای پیامبر و اهل بیتش درخواست طلب رحمت از خداوند برای آنان است که در واقع به معنای درخواست علو درجه و رفعت مقام برای آنان می باشد. در ضمن آن یک نوع تزکیه و طهارت نفس نیز برای مؤمنان است؛ چنان که در زیارت جامعه کبیره آمده است. «خداوند شما را در خاندان هایی قرار داد که امر به رفعتش فرمود و به ذکر نام خدا در آن خاندان ها فرمان داد و درود و صلوات ما را بر شما حکم گردانید و نعمت ولایت شما را مخصوص ما گردانید برای نیکویی فطرت و خلقت ما و پاکی نفوس ما و برای تزکیه ما و برای تزکیه و پاکیزگی [روح] ما [از علایق دنیا] و کفاره گناهان ما.»
    حکمت «صلوات» علاوه بر موارد فوق عبارت است از تجدید عهد و توفیق ارتباط آحاد امت با پیامبر و امامان خویش در همه حال و این خود انگیزه ای می شود برای اطاعت مردم از پیامبر؛ هم چنان که یکی از حکمت های اقامه نماز به یاد خدا بودن و ایجاد ارتباط عهد و پیمان با اوست؛ «أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِی».از مالک بن انس نقل شده که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)در حالی که خوشحال بود فرمود: «جبرئیل به من گفت: «کسی که بر تو یک صلوات بفرستد، من در عوض آن صلوات ده صلوات بر او می فرستم و ده گناه از او محو نمایم و ده حسنه برای او در پرونده اش می نویسم.»
    پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)می فرماید: «صلوات بر من و بر اهل بیت من نفاق را از بین می برد
    .





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    یکی از سوالاتی که در رابطه با پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) مطرح است ؛ فرموده  پیغمبر (ص( مبنی بر آن است  که «سوره‏ هود و نظایر آن مرا پیرکرد»
    سوال شده است که آن سوره ها کدامند و علت این بیان پبامبر جه بوده است ؟
    در جواب می گوییم ؛ آن سوره ها عبارتند از: سوره هود ، نبأ ، واقعه و مرسلات ؛اما علت این بیان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) آن است که : خدای متعال در آیه 112 سوره هود خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: «پس همان گونه که فرمان یافته ای ، استقامت کن ، و نیز کسانی که با تو به سوی خدا آمده اند (باید استقامت کنند) و طغیان نکنند ، که خداوند آنچه را انجام می دهید می بیند .»
    در تفسیر مجمع البیان از ابن عباس روایت شده: «هیچ آیه ای شدیدتر و مشکل تر از این آیه بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل نشد; لذا هنگامی که اصحاب از آن حضرت پرسیدند: چرا به این زودی موهای شما سفید و آثار پیری نمایان شده است ؟ فرمود: مرا سوره هود و واقعه پیر کرد .»

    یادآوری می شود که آیه یاد شده شامل چند دستور مهم است: استقامت و پایداری برای خدا ; رهبری و مبارزه در مسیر حق و عدالت .

     چنان که در برخی روایات نیز وارد شده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، فرمودند: «پیر کرد مرا سوره هود ، برای خاطر این آیه» و اشاره فرمودند به آیه هود ، 112 و با آن که شبیه این آیه بدون «و من تاب معک» در سوره شوری نیز وارد شده است ، ولی حضرت فقط نام سوره هود را می برند؛ این برای آن است که خدای تعالی استقامت امت را نیز از ایشان خواسته است و حضرت بیم آن داشت که مأموریت انجام نگیرد و گرنه خود آن حضرت استقامت داشت .
    از طرف دیگر ، مضامین اغلب آیاتِ این چهار سوره ، درباره آغاز قیامت و کیفیّت حساب و کتاب و عذاب های الهی در روز رستاخیز است به گونه ای که سوره نبأ ـ در آغاز سوره ـ از حادثه بزرگ نبأ عظیم یاد می کند که منظور ، روز قیامت است .
    هم چنین در سوره واقعه ، اخبار تکان دهنده ای از حوادث هول ناک و مجازات مجرمان در روز قیامت آمده است و لحن سوره مرسلات نیز ، مشابه سه سوره دیگر است که خداوند مطلب خود را با قسم های شدید شروع می کند و وعده وقوع حتمی قیامت را می دهد و چند بار بعد از هر فراز از سخنان خود می فرماید: «وَیْلٌ لِّلْمُکَذِّبِین; وای بر تکذیب کنندگان ، در آن روز .» (آیات: 15 ، 19 ، 24 ، 28 ، 34 ، 40 ، 45 ، 47 ، 49); چنان که برخی از مفسّران گفته اند: یکی از علّت هایی که این چهار سوره ، سبب پیری زودرس در پیامبر(صلی الله علیه وآله) شدند ، همین معانی است; چون خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) ، اهل یقین بود ، گویا این حوادث را با چشم خود می دید و برای او فراتر از یک خبر بود; به همین جهت بیش تر بر او تأثیر می گذاشت; از طرف دیگر ، چون ایشان ، پیامبر رحمت بود و تحمّل عذاب امّت خود را نداشت ، وقتی از طریق این آیات مطلع می شد که عده ای از امّت او بر اثر گمراهی ، به این عذاب ها گرفتار می شوند ، رنج می برد; مانند رنج بردن پدری که فرزندش ، بر اثر خطایی که مرتکب شده ، پیش چشمش شکنجه و عذاب شود . این مسئله نیز ، سبب ناراحتی و نگرانی بیش از حدّ پیامبر(صلی الله علیه وآله) می شد و این چند چیز روی هم ، باعث شدند تا پیامبر(صلی الله علیه وآله)  ، زودتر از موعد طبیعی پیر شوند .

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    درآغازین روز سال 1386 مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای بادرایت وتدبیر والای خود این سال را سال «اتحادملی وانسجام اسلامی» ‌نامیدند ، این نامگذاری بهترین راه را برای امت اسلامی نمایانگر نمود و در شرایطی که  استکبارجهانی با توجه به تحولات منطقه دست به فتنه انگیزی ها و تهدیدهای بسیاری زده است،چراغی است برای ایجاد جامعه ای منسجم وهمدل ؛چراکه یکی ازضروریات جهان اسلام وباید گفت تنها راهکار برای مقابله با تهاجمات تخریبی و همه جانبه دشمنان علیه اسلام و به تعبیر دیگر«ناتوی فرهنگی» انسجام امت اسلام حول مشترکاتشان می باشد.
    بدون تردید اتحاد و انسجام اسلامی یکی از ضروری ترین موضوعات مورد توجه دین اسلام است ؛از این رو قرآن ؛ مهم ترین منبع اسلامی،  به طور ویژه ای پرداخته وبرای برقراری این  یگانگی و نیز حفظ آن، راه‏کارهای گوناگونی را پیش بینی کرده است.
    ما هم به دلیل اهمیت موضوع انسجام امت اسلامی از این به بعد در این وبلاگ به بررسی این مبحث از دیدگاه قرآن خواهیم پرداخت؛ امید است که دوستان با پیشنهادات خود ما را یاری نمایند.

     





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    همان گونه که قبلا قول دادم از این به بعد به بررسی ابعاد و راه کارهای انسجام اسلامی از دیدگاه قرآن می پردازم تا ان شاءالله در پناه قرآن بتوانیم با اتحاد و هم دلی بر مشکلات خود فایق آئیم.

    در این پست به بررسی یکی از مهم ترین این راهکارها می پردازیم و آن  توجه به نقاط مشترک میان افراد جامعه است؛ چرا که اصول مشترکی میان مردم جامعه وجود دارد مانند: توحید، نبوت و معاد که هر کدام می‌تواند محور همگرایی مردم شود؛ این اشتراکات می‌تواند موجب وحدت بین جوامع بزرگ اسلامی‌و حتی ادیان بزرگ بشری شود.
    با توجه به این نکته مردم به جای آن که به سوی اختلاف کشیده شوند، به اشتراکات خود توجه کرده و در مسیر یکپارچگی حرکت خواهند کرد. قرآن بر این نقاط، انگشت گذاشته و بر اشتراکات جوهری انسان، این چنین تأکید کرده که منشأ انسان و مادّه اوّلیه‏ و عصاره وجودی انسان‏ها یکی است و آنها همه از خاک آفریده شده‌اند(حج/5) و پدر و مادرشان یکی است و از یک پدر و مادر زاده شده‌اند؛ چنان که می‏فرماید: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.» (حجرات/13)
    در سوره اسراء کرامت انسانی را متعلق به همه انسان‌ها دانسته، به بیان شخصیت والای نوع بشر و مواهب الهی نسبت به او می‏پردازد، می‏فرماید: ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم؛ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ». (اسراء/70) و این برتری برای همه فرزندان آدم است  که خود یکی از مشترکات انسان‌هاست.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    به ریسما الهی چنگ زنید 

    در ادامه بررسی راهکار های قرآنی انسجام، به چنگ زدن به ریسمان الهی (اعتصام به حبل الله ) اشاره می کنیم که می‌توان آن را یکی از مهم‌ترین راهکار‌های وحدت بر شمرد؛ چنان‌که قرآن کریم پس از آیاتی که به تفرقه‌افکنی دشمنان اشاره کرده، در صریح‏ترین آیه خود با دعوت به اتّحاد، به مومنان در مورد تفرقه هشدار داده و تمام آنها را به چنگ زدن به ریسمان الهی فراخوانده است: «همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید، و پراکنده نشوید.»
    در آیات دیگر قرآن همچون 146 و 175 نساء و 101 آل‏عمران نیز از تمسّک جستن به خداوند، سخن به میان آورده است. در این‌که مقصود از ریسمان الهی چیست، بین مفسرّان اختلاف نظر وجود دارد، قرآن، کتاب و سنّت، دین الهی، اطاعت خداوند، توحید خالص، ولایت اهل‏بیت(ع) و جماعت، هر کدام وجوهی است که در تفسیر آن گفته شده است. برخی نیز مفهوم حبل اللَّه را شامل همه این معانی دانسته‏اند.
     با این حال، به نظر می‏رسد که نزدیک‏ترین تفسیر برای این واژه، دیدگاه نخست یعنی قرآن است؛ چنانکه در روایتی از رسول اکرم(ص) قرآن؛ ریسمان الهی کشیده شده میان آسمان و زمین معرّفی شده است: قرآن، خود نیز از مؤمنان خواسته است تا در منازعات و اختلافات خود، به خداوند رجوع کنند.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    یکی دیگر از محورها و راهکارهای انسجام اسلامی، مراجعه به پیامبر(ص) است. قرآن، علاوه بر آنکه وجود پیامبر(ص) را محوری برای همبستگی و یگانگی مسلمانان می‌‌داند، مراجعه به سنّت حضرت را نیز راهکاری برای ایجاد و حفظ یگانگی معرّفی کرده، مرجعی برای رفع اختلافات می‌داند؛ چنان که در آیه 59 سوره نساء این‌گونه می‌فرماید: «پس اگر درباره چیزی نزاع کردید آن را به حکم خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و قیامت ایمان دارید. این [ رجوع به قرآن و سنّت برای حلّ اختلاف] بهتر و پایانش نیکوتر است.»

     پیامبر(ص) مرجع بسیار مطمئنی است که می‌تواند برطرف‌کننده منازعات و مشاجرات باشد و به این سبب پذیرش داوری وی مورد تأکید قرآن است و آن را از نشانه‏های ایمان می‌داند و می‌فرماید:‏ «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم باشند.»(نساء/65)
    حضرت علی(ع) در نهج البلاغه بازگشت به رسول اکرم(ص) را مراجعه به سنّت پیامبر تفسیر فرموده است؛ چرا که سنّت آن حضرت، شارح و بیان کننده قرآن است و اگر در فهم قرآن ابهام و اشتباهی _ که ممکن است زمینه‌ساز پراکندگی باشد _ وجود آید، آن را برطرف می‌کند.





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    با سلام به همه دوستان به خصوص عزیزانی که مطالب وبلاگ پیامبر اعظم(ص) را دنبال می کنندو عرض تبریک میلاد رئوف اهل بیت عصمت و طهارت ،امام رضا(علیه السلام) در این پست به بررسی یکی دیگر از عوامل وحدت  در بین مسلمین اشاره می کنم.
    پیامبر اعظم(ص) آن هنگام که ندای حق پرستی را سر داد و سکان رهبری جامعه اسلامی‌را به دست گرفت، با شعار «انما المومنون اخوة » دشمنی و تفرقه اقوام را به برادری و اتحاد تبدیل فرمود و زنگار کینه و دشمنی جاهلیت را به مساوات و برادری مبدل نمود و مراعات حقوق برادری را برای رهایی از اختلاف مطرح کردند؛ آن حضرت می‌فرماید: «خداوند در روز قیامت اعلام می‌کند کجایند آن‌ها که با دیگران پیوند مودت و محبت برقرار کرده‌اند. به جلال خودم سوگند! آنان را در سایه رحمت خود پناه می‌دهم.» آن گاه برای این برادری و مودت حقوقی تبین گردید؛ چنان که در زمینه این حقوق در روایتی از امام کاظم(ع) برای برادر ایمانی، 7 حق معرّفی شده که اگر کسی آنها را مراعات نکند، از ولایت الهی خارج می‌شود.
    قرآن مراعات حقوق برادری را راهکاری برای وحدت بیان می‌کند و مؤمنان را به مثابه جان‌های یکدیگر دانسته، و احکامی‌را برای آنان آورده از جمله آنکه در سوره حجرات آیه 11 از آنان می‌خواهد که به خویشتن عیب نگیرند و در آیه بعد ظن و تجسّس را حرام می‌داند و غیبت کردن مؤمن را به مثابه خوردن گوشت مرده برادر خود معرفی می‌کند، و به‌ سبب هم‌سویی چنین پیوندی با اراده الهی، راه مؤمنان را محور حق برشمرده و عدم پیروی از راه آنان را هم‌سنگ مخالفت با پیامبر(ص) دانسته است: « کسی که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان راه که می‏رود می‏بریم و به دوزخ داخل می‏کنیم و جایگاه بدی دارد.»(نساء/115)





  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 87/6/15 ::: ساعت 11:59 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر
    <      1   2   3   4   5      >