سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا ! از تو دانش سودمند و روزی فراخ می خواهم . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ در دعایش ـ]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

بنام خدا

یکی از موضوعات مهم در بحث معاد این است که اصلا آیا قرآن هم اشاره ای به  انکار معاد کرده یا نه؟
راستی به نظر شما قرآن ،این آخرین معجزه وحی الهی چطور با این مسئله کنار آمده است؟

 

پس خوبه که نظر خود قرآن را هم در این باره بدونیم.

قرآن کریم، درباره این موضوع مى فرماید: وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْىِ الْعِظَـمَ .. ( یس/78) و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: چه کسى این استخوان ها را زنده مى کند، در حالى که پوسیده است؟

شأن نزول آیه چنین است: یکی از مشرکان به نام «عاص بن وائل» قطعه استخوان پوسیده اى را پیدا کرد و گفت: «با این دلیل محکم به مخاصمه با محمد(ص) برمى خیزم و سخن او را درباره معاد ابطال مى کنم.» آن را برداشت و نزد پیامبراکرم(ص) آمد و گفت: «چه کسى مى تواند این استخوان هاى پوسیده را از نو زنده کند؟» آیات فوق نازل شد و پاسخ دندان شکنى به او و هم فکران او داد.

منظور از «ضرب المثل» در این جا «ضرب المثل» عادى و تشبیه و کنایه نیست، بلکه بیان استدلال و ذکر مصداق، به منظور اثبات یک مطلب کلى است.

آرى این فرد خیره سر و مغرور فکر مى کرد، دلیل محکمى براى نفى معاد پیدا کرده است و پیامبر اکرم(ص) هیچ پاسخى در برابر این منطق نخواهد داشت، ولى قرآن کریم در پاسخ به او مى فرماید: اگر آفرینش خویش را فراموش نکرده بودى، هرگز به چنین استدلال واهى و سستى دست نمى زدى! (بقره، آیه259 )

عدل الهی    Divine Justice

 http://www.  adleelahi.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 11:13 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

حمادبن عثمان از حضرت صادق(علیه السلام) پرسید: مصحف فاطمه(علیها السلام) چیست؟

حضرت فرمود: «چون خداى تعالى جان پیامبر را گرفت، فاطمه(علیها السلام) از وفات آن حضرت تا آن جا اندوهناک شد که جز خداى عزوجل نداند. خدا فرشته اى را فرستاد تا فاطمه را تسلیت دهد و با او حدیث گوید. از این پیش آمد به على(علیه السلام) شکایت کرد (چون هراس آور بود و گفته هاى او از دست مى رفت) حضرت فرمود: هر وقت احساس کردى که فرشته اى فرود آمده و آوازش را شنیدى، به من خبر ده، و پس از آن على(علیه السلام) آنچه را از فرشته مى شنید، مى نوشت تا این که مصحفى از این نوشته ها درست شد.»

از مجموع روایات چنین فهمیده مى شود که مصحف حضرت فاطمه سخنى از اسرار علم است که در آن کلمه اى از قرآن نیست و چیزى از حلال و حرام در آن وجود ندارد; بلکه حاوى امثال، حکم، موعظه ها، سخنان عبرت آمیز و اِخبار از پیش آمدهاى آینده است، بنابراین، مصحف حضرت زهرا(علیها السلام) از سلک مصحفهاى قرآنى بیرون و اگر هم نام «مصحف» داشته است، جزء مصاحف قرآنى به حساب نمى آید. این مصحف بعد از حضرت زهرا نزد امامان معصوم(علیهم السلام)و الآن نزد امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است.

بنابراین، امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)، مصحفى که منتصب به آن ها باشد، ندارند، الاّ این که همان مصحف حضرت فاطمه(علیها السلام)در دست آن ها نیز وجود داشته است.

********************

پاورقی ها:

1. اصول کافى، کلینى(رحمه الله)، ج 2، ص 237، انتشارات اسوه.

2. اصول کافى و بحارالانوار، ج 43، ص 79 و 80.

3. براى آگاهى بیشتر علاوه بر آن چه در متن آمده ر.ک: تاریخ قرآن، دکتر رامیار، ص 3

تاریخ قرآن  History of Quran

http://www. tarikhequran.parsiblog.com

 






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 11:11 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

قبولى نماز مردم آزار:
            خواهر خوبم پرسش سوّمت نیز پرسش جالب و مهمى بود. نوشته اى: «اگر کسى خیلى باایمان باشد ولى حقّ دیگران را ضایع کند، آیا نماز و روزه آن شخص قبول است؟» خواهرم! اگر کسى واقعاً با ایمان باشد حق دیگران را ضایع نمى کند. نشانه ایمان فقط نماز و روزه نیست. پیامبر عزیز ما فرموده اند: «مَنْ آذى مؤمِناً فَقَد آذانى.» ; هرکس مؤمنى را اذیّت کند مرا اذیّت کرده است.»   آیا باور مى کنى کسى ایمان داشته باشد ولى با آزار دیگران، رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)را اذیّت کند؟! پس کارهاى بدى که گاه از بعضى آدم هاى نماز خوان مى بینى، به خاطر سستى ایمان آن هاست و حتماً در قبولى نماز آن ها تأثیر خواهد داشت. امام صادق(علیه السلام)فرموده اند: «هر مؤمنى که نسبت به برادر دینى اش نیّت بدى داشته باشد، خداوند عمل او را قبول نمى کند.»
خدانگهدار

برایم از قرآن بگو  Say me about quran

http://www. porsman.parsiblog.com


 






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 11:7 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

باسلام .در این پست به خاطر درخواست یکی از دوستان که علاقه مند بحث قرائت قرآن بود از آداب تلاوت قرآن مطلبی را برای علاقه مندان می آورم .


امام صادق(ع) می فرماید: «قاری قرآن به سه چیز نیاز دارد: دلی خاشع، بدنی فارغ، جایی خالی، و چون دل او برای خدا خاشع گردید شیطان رجیم از او گریزان خواهد شد.»
برای تلاوت قرآن آداب فراوانی ذکر شده است که به مهم ترین آن ها اشاره می شود.
1- تعظیم: قرآن کتاب خدا، کلام خدا و هدیه محبوب است که برای بشر فرستاده شده است، همانگونه که محبوب را باید محترم و بزرگ شمرد، هدیه او را نیز باید ارزشمند و عزیز دانست؛ پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «قرآن پس از خدای متعادل از هر چیزی برتر است، هر که قرآن را محترم و بزرگ شمرد، خدا را بزرگ شمرده، و هر کس قرآن را محترم و بزرگ نشمارد، حرمت خداوند را سبک شمرده است.» اولین شرط حضور در محضر قرآن، بزرگ شمردن، برخورد مؤدبانه و همراه با احترام است چرا که قرآن تجلی خداوند متعال است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: فتجلی سبحانه لهم فی کتابه من غیر ان یکونوا رأوه؛ پس خدای سبحان، در کتاب خود، قرآن، بی آن که او را ببینند خود را به ایشان آشکار گرداند.»
عظمت قرآن اقتضا می کند انسان، با تواضع و به قصد تأثیرپذیری در پیشگاه کتاب خدا حاضر شود و با وضو و حضور قلب و رو به قبله آیات آن را تلاوت نماید.
2- استعاذه: تلاوت قرآن، باید با پناه بردن از شر شیطان آغاز شود. قرآن کریم می فرماید: «فاذا قرات القرءان ان فاستعد بالله من الشیطن الرجیم» (نحل/98)
3- پاکیزگی: بهره مندی از قرآن مستلزم پاکیزگی ظاهری و باطنی شامل تطهیر دهان و زبان، استغفار از گناهان و تطهیر جسم و جان است چرا که قرآن پاک و پاکیزه است و فقط پاکیزگان می توانند از آن توشه بردارند: «لایمسه الا المطهرون» (واقعه/79)
4- ترتیل: قرآن را باید شمرده همراه و توأم با تأمل تلاوت کرد: «و رتل القرءان ترتیلاً» (مزمل/4) تلاوت کننده قرآن نباید در اندیشه ختم سریع آیات و سوره ها باشد. رسول اکرم(ص) می فرماید: «همتتان این نباشد که زودتر به آخر سوره برسید.» امام صادق(ع) می فرماید: «ترتیل آن است که در قرائت تأمل و دقت کنی و آن را با صوت نیکو بخوانی».
5- تدبر: بدون تدبر در آیات قرآن، درک حقیقت کلام خدا دست یافتنی نیست. کتاب خدا باید با تدبیر و اندیشه قرائت شود: «کتب انزلنه الیک مبرک لیدبروا ءایته» (ص/29)؛ «افلا یتدبرون القرءان» (محمد/24)
در روایت آمده است اصحاب پیامبر اکرم(ص) ده آیه از قرآن را از پیامبر(ص) می آموختند و پس از فهمیدن آیات و عمل کردن به آن ها ده آیه دیگر را فرا می گرفتند.
6- حق تلاوت: تلاوت کننده هر آیه ای باید حق تلاوت آن را به جا آورد: «الذین ءاتینهم الکتب یتلونه حق تلاوته اولئک یؤمنون» (بقره/121)
امام صادق(ع) درباره حق تلاوت آیات می فرماید: آیات آن را با دقت بخوانند، حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل نمایند، به وعده های آن امیدوار، و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند، به خدا قسم منظور حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها، یادگرفتن اعشار و اخماس آن نیست.»
از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم هر چند تلاوت به تنهایی دارای ثواب و فضیلت است ولی هدف مستقل به حساب نمی آید. هدف از تلاوت قرآن آشنایی با حق و بهره مندی از هدایت است؛ بنابراین رعایت آداب تلاوت زمینه ساز هدایت انسان و عمل به دستورات قرآن کریم می باشد.

 

http://www. oloomequran.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 11:3 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

به نام خدا
با عرض سلام
دوستان عزیز  یکی از وجوه تمایز یک نظام سیاسی از نظام های سیاسی دیگر نگاه خاصی است که به جایگاه حکومت و وظایف و اختیارات و اهداف  آن دارد. لذا لازم است در بحث از حکومت اسلامی که به بهترین وجه خود در حکومت جهانی قرانی امام زمان (روحی له الفداه ) اجرا خواهد شد  این موارد نیز مورد بررسی قرار گیرد  لذا در این پست و چند پست بعدی  سعی خواهد شد ماهیت و اهداف حکومت از منظر اسلام و وظایف کارگزاران حکومت دینی  در حد امکان از منظر قران  مورد بررسی قرار گیرد
ماهیت حکومت قرآنی :
مراجعه به ایات و روایات نشان دهنده این مساله است که در بینش قرانی حکومت و تصدی  منصب های حکومتی به خودی خود دارای ارزش و کمال نیستند حکومت برعهده گرفتن بار امانت خداوند  و مسوولیت است و کشیدن این بار امانت نیازمند اهل بودن و دارا بودن شرایط و ویژگیهای خاصی است به همین  علت در حاکم اسلامی ویژگیها و شرایط خاصی لحاظ شده است .
خداوند تبارک و تعالی در سوره نساء آیه 58 می فرماید : "انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً " خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامى که میان مردم داورى مى‏کنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مى‏دهد! خداوند، شنوا و بیناست.
علی (علیه السلام ) در نامه ای که فرمانده سپاه اسلام در آذربایجان – اشعث بن قیس- می نویسد ، تاکید می کند که حکمرانی و زمامداری وی در آن جا لقمه و طعمه ای شیرین برای استفاده او نیست بلکه امانتی است که باید در قبال آن پاسخ دهد و اموال بیت المال در واقع مال باری تعالی است که باید با امانت کلمل از آن نگهبانی کند ( نهج البلاغه تصحیح صبحی صالح نامه شماره 5)
بنابرین  حکومت زمانی برای حاکم کمال محسوب می شود که بتواند قدرت سیاسی را وسیله ای برای ادای مسوولیت و امانت الاهی قرار دهد عبدالله بن عباس نقل می کند که هنگام خروج به سمت بصره در محلی به نام ذی قار نزد امیرمومنان رفتم که نعلین خود را پینه می زد از من پرسید بهای این نعلین چند است ؟ گفتم ارزشی ندارد ، فرمود : و الله لهی احب الی من امرتکم ، الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا ( نهج البلاغه ، همان، خطبه 33)
به خدا قسم  من این نعلین ها را بیشتر از حکومت  بر شما دوست دارم مگر اینکه حقی را به صاحبش برگردانم  یا از باطلی جلوگیری کنم
یا حق

حکومت اسلامی

http://www. velayatefaghih.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 10:56 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

فایل زیر مجموعه اذکاری است از عارف بزرگ حضرت آیت الله بهجت زید عزه که در مناسبت های مختلف توصیه شده است .

با این اذکار شما می آموزید که در موقعیت های مختلف چگونه و با چه راه حل هایی بر مشکلات روحی و ... خود چیره شوید. حتما ببینید . ضرر نمی کنید.

این فایل با نرم افزار پاور پوینت از برنامه های موجود در آفیس ساخته شده است . لینک فایل فشرده آن را هم قرار می دهم تا بتوانید با سرعت بیشتری دانلود کنید.

برای مشاهده این فایل حتما باید پاور پوینت را داشته باشید.

لینک فایل اصلی :

http://tabatabay.persiangig.ir/document/ppt/hedayathayebahjat(ver2).pps

لینک فایل فشرده :

http://tabatabay.persiangig.ir/document/ppt/hedayathayebahjat(ver2).zip

اخلاق و عرفان  Ethics & Irfan

 http://www.  akhlaghoerfan.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 10:54 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

در سوره مبارک غافر (مؤمن) خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: براى گناهت استغفار کن مگر نعوذ بالله پیامبر اکرم گناه مى کردند؟!

خداوند متعال مى فرماید: (فَاصبِر اِنَّ وعدَ اللّهِ حَقٌّ واستَغفِر لِذَنبِکَ وسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ بِالعَشىِّ والاِبکـر ) پس صبر کن که وعده خدا حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت، شامگاهان و بامدادان ستایشگر باش.

به عقیده شیعه، پیامبران به ویژه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) معصومند و از آغاز تولد تا هنگام مرگ، هیچ گاه گناه نکردند و خطا و سهو نیز در زندگانى آنان وجود نداشت. با این حال، یکى از سیره آنان، استغفار است. در روایت است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شبانه روزى هفتاد بار استغفار مى کرد.

افزون بر این، خداوند متعال به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: (استغفر لذنبک)  براى گناهت استغفار کن.

در تبیین و تفسیر استغفار پیامبران چند دیدگاه ارائه شده است:

الف) به طور مسلم، پیامبر به خاطر مقام عصمت مرتکب گناهى نمى شود و این گونه تعبیرها در قرآن مجید در مورد ایشان و سایر پیامبران اشاره به گناهان نسبى است، زیرا گناه در یک تقسیم دو گونه است:

1. گناه مطلق: گاهى گناه مطلق و عمل گناه کار نافرمانى خداوند متعال است و واقعاً معصیتى صورت مى گیرد; یعنى حرامى انجام و یا واجبى ترک مى شود.

2. گناه نسبى: گاهى گناه، جنبه نسبى دارد; یعنى فرد، نه حرامى انجام داده و نه واجبى را ترک کرده است، ولى به خاطر مقام والایى که دارد، براى خود وظایفى فراتر از تکلیف انسان هاى معمولى معتقد است، از این رو غفلت هاى جزئى خود را گناهى بزرگ مى شمارد و عذرخواهى مى کند و یا خداوند از او مى خواهد عذرخواهى و درخواست استغفار کند; از همین جا گفته اند: (حسنات الأبرار سیئات المقربین); نیکى هاى ابرار براى اولیا و مقربان، گناه شمرده مى شود. افزون بر این، نفس استغفار محبوبیت ذاتى دارد و نشانه طهارت روح و تقرب شخص به خداوند است.

ب) استغفار پیامبر براى این است که بدین وسیله درجه و مقامش بالا رود و از این رو خداوند متعال به پیامبرش به دستور استغفار مى دهد.

ج) استغفار پیامبران براى آموزش به پیروان آنان است.

د) اسغفار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) براى گناه امت است; گناهى که امت در باره پیامبر مرتکب شدند.

هـ) حقیقت استغفار معصومان آن چیزى است که امام سجاد(علیه السلام) در مناجات ذاکرین فرموده است: (استغفرک من کل لذة بغیر ذکرک و من کل راحة بغیر انسک و من کل سرور بغیر قربک و من کل شغل بغیر طاعتک) از هر لذت و خوشى که غیر از یاد تو باشد آمرزش مى طلبم و از هر آسایشى به جز انس با تو و هر نشاطى جز مقام قرب تو و هر کارى غیر از طاعت تو عفو و آمرزش درخواست مى کنم.

 

عصمت    infallibility

 http://www. esmat.parsiblog.com






::: جمعه 86/9/30 ::: ساعت 10:40 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

چند روز پیش یکی از دوستان سوالات زیبایی را در مورد داستان حضرت یونس (ع) پرسید برای خود من هم این سوالات جالب بود اینکه :

- جریان این که ماهى حضرت یونس(علیه السلام) را بلعید چیست و تا چه مدت در     شکم ماهى زندگى کرد؟

- اصولاً آیا امکان زندگى در شکم ماهى وجود دارد؟

- صرف نظر از اعجاز و اراده خداوند، فلسفه و علت این که ماهى، حضرت یونس(علیه السلام) را بلعید چیست؟

خیلی روی موضوع فکر کردم، کمی مطالعه هم به من کمک کرد تا بتونم به گوشه ای از سوالات دوستم جواب بدهم ، امیدوارم که جوابهای من معقول و منطقی باشه .

در ضمن خوشحال می شوم نظر شما را در این مورد بدونم:

حضرت یونس(علیه السلام) سال ها در میان قومش (در سرزمین نینوا در عراق) به دعوت و تبلیغ مشغول بود، ولى هر چه کوشش کرد، ارشادهایش در دل آنها مؤثر نیفتاد، خشمگین شد و آن محل را ترک کرد و به سوى دریا رفت، در آن جا بر کشتى سوار شد، در میان راه دریا متلاطم گشت، چیزى نمانده بود که همه اهل کشتى غرق شوند. ناخداى کشتى گفت: من فکر مى کنم در میان شما بنده فرارى وجود دارد که باید به دریا افکنده شود. چند بار قرعه کشیدند، هر بار به نام حضرت یونس(علیه السلام) درآمد! او فهمید در این کار سرى نهفته است و تسلیم حوادث شد.

هنگامى که او را به دریا افکندند، نهنگ عظیمى او را در کام خود فرو برد و خدا او را به صورت اعجازآمیز زنده نگه داشت. سرانجام او متوجه شد ترک اولایى انجام داده، به درگاه خدا روى آورد و به تقصیر خود اعتراف نمود، خدا نیز دعاى او را استجابت فرمود و از آن تنگنا نجاتش داد. این ماجرا در سوره انبیا آیات 87ـ88 و سوره صافات بیان شده است.

ادامه مطلب...




::: جمعه 86/9/23 ::: ساعت 12:14 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

دیدار بستگان در بهشت:

            مرتضای عزیزم در دوّمین پرسشت نوشته بودى: «آیا ما در بهشت مى توانیم پدر، مادر، فرزندان و خویشاوندانمان را ببینیم؟» در پاسخ باید بگویم که آرى. ما آن گروه از بستگانمان را که بهشتى باشند، در آن جا مى توانیم ببینیم. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فرموده اند: «هنگامى که کسى وارد بهشت مى شود، سراغ پدر و مادر و فرزندان خود را مى گیرد. به او مى گویند آن ها از نظر درجه (ایمان) و عمل به تو نمى رسند. او مى گوید: پروردگارا! من در دنیا به خاطر خودم و آن ها ]پدر و مادر و فرزندان[ انجام وظیفه کردم. فرمان مى رسد که آن ها را نیز به وى ملحق سازید.» در آیه 21 سوره طور نیز مى خوانیم: «کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان به پیروى از آنان ایمان اختیار کردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مى کنیم.»

            از این گذشته، چون بر اساس آیه 71 سوره زخرف، خدا خواسته اهل بهشت را برآورده مى کند، دیدار بستگان و فرزندانِ با ایمان براى بهشتى ها ممکن خواهد بود.

            18ـ مرگ در آخرت:

            اما در آخرین سؤال خود نوشته بودى: «آیا در آن دنیا دوباره خواهیم مُرد؟» پاسخ آن است که نه، قرآن کریم، در بیان حال بهشتى ها و جهنمى ها از عبارت هایى استفاده مى کند که بیانگر جاودانگى زندگى در آن دنیاست. در آیه 56 سوره دخان نیز خیلى صریح و روشن فرموده است: «لا یَذوقونَ فیهَا المَوتَ اِلاَّ المَوتَةَ الاولى» ; «آنان (بهشتى ها) جز همان مرگ اوّل (که در دنیا چشیده اند) هرگز مرگى را نخواهند چشید.»

خدانگهدار

وبلاگ برایم از قرآن بگو

برایم از قرآن بگو  Say me about quran

 






::: شنبه 86/9/10 ::: ساعت 10:47 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر

از ظاهر برخى آیات سوره کهف برترى علمى حضرت خضر بر حضرت موسى(علیهما السلام)استفاده مى شود،

آیا این موضوع با اولوا العزم بودن

حضرت موسى(علیه السلام) تعارض ندارد؟

 

پاسخ به این بخش را در ضمن چند امر پى مى گیریم:

1. باید دانست که فقط خداوند متعال همه چیز را مى داند; (وعِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یَعلَمُها اِلاّ هُوَ ویَعلَمُ ما فِى البَرِّ والبَحر...).کلیدهاى غیب تنها نزد او است و جز او کسى آن را نمى داند و آنچه در خشکى و دریاست مى داند... .

2. مأمور شدن حضرت موسى(علیه السلام) به این که برود علم را از حضرت خضر(علیه السلام)بیاموزد، به دستور خداوند متعال بود; چنان که در سوره کهف، آیات 60 ـ 82، آمده است و خداوند به این وسیله، به پیامبرش تعلیم داد و این گونه علم آموزى از طرف خداوند متعال براى پیامبران الهى اشکالى ندارد.

3. پیامبران، بر اثر تعلیم الهى، قسمتى از اسرار غیب را مى دانند و طبق مشیت خداوند، برخى از پیامبران بر امورى آگاهند که پیامبران دیگر از آنها بى اطلاعند: (مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ المؤمِنِینَ عَلَى مآ أَنتُم عَلَیهِ حَتَّى یَمیزَ الخَبِیثَ مِنَ الطیّبِ ومَا کَانَ اللَّهُ لیُطلِعَکُم عَلَى الغَیبِ وَلکِنَّ اللَّهَ یَجتَبِى مِن رسُلِه مَن یَشآءُ فـامِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِه);.و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولى خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد بر مى گزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید.

در داستان حضرت خضر و موسى(علیهما السلام)، خضر به ابوابى از علوم احاطه داشت که مربوط به اسرار باطن، عمق حوادث و پدیده ها بود، در حالى که حضرت موسى نه مأمور به باطن بود و نه آگاهى از آن امور داشت و کارهاى حضرت خضر برایش مجهول و غیر قابل تحمل بود.. ولى در بُعد کارى خود که مأمور به ظاهر بود، آگاهى کامل داشت و داراى کتاب و تشریع بود، به همین جهت از پیامبران اولوا العزم به شمار مى آمد.

از مطالب بالا معلوم مى شود که نوع علم حضرت موسى با نوع علم حضرت خضر متفاوت بوده است.

با تفاوت این دو، اعلمیت یکى بر دیگرى ثابت نمى شود; هم چنان که نمى شود بین فردى که دکتراى شیمى دارد با کسى که دکتراى فیزیک دارد مقایسه کرد و یکى از آن دو را بر دیگرى ترجیح داد.

علامه طباطبائى در ذیل آیات داستان حضرت موسى و خضر(علیهما السلام)، پس از نقل روایت ها، در مورد یک روایت که از آن برترى علمى حضرت خضر بر حضرت موسى استشمام مى شود مى فرمایند: «این روایت با روایتى که آن دو را برابر مى دانست مخالف است و لذا باید حمل شود بر این که نوع علم آن دو مختلف بوده است»..

 

وبلاگ عصمت

عصمت    infallibility






::: شنبه 86/9/10 ::: ساعت 10:43 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
نظرات شما: نظر
<      1   2   3   4      >