عصمت امامان معصوم(علیهم السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام)
یکى از مسائل مهمى که همواره در بین مسلمانان مورد بحث و گفتگو بوده ، مسأله معصوم بودن امام و جانشین پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم)است.
«شیعیان امامیه » ، عصمت را یکى از شرایط اساسى امامت مى دانند و غیر معصوم را براى نیل به مقام امامت صالح نمى دانند
«سنى ها» معصوم بودن را در امام و خلیفه شرط نمى دانند و خلافت فاسق را هم جایز مى شمارند .
از نظر «شیعه » ، «عصمت » عبارت است از یک نیروى فوق العاده باطنى و یک صفت نیرومند نفسانى که در اثر مشاهده حقیقت جهان هستى و رؤیت ملکوت و باطن عالم وجود حاصل مى شود ، این نیروى فوق العاده غیبى در هر کس وجود پیدا کرد ، از مطلق خطا و گناه معصوم خواهد بود و از جهات مختلف بیمه شده است :
1 . در مقام تلقى حقایق و درک واقعیات خطا نمى کند .
2 . در مقام ضبط و نگهدارى احکام و قوانین اشتباه و سهو ندارد .
3 . در مقام ابلاغ و اظهار احکام مرتکب اشتباه و گناه نمى شود .
4 . در مقام عمل از لغزش هاى عمدى و سهوى مصونیت دارد ، هرگز گناه نمى کند و احتمال خطا و گناه درباره اش صفر است .
نظرات شما: نظر
امسال نمایشگاه قران برخی از سولات مراجعه کنندگان آنقدر تکرار وشبیه بهم بودند که تصمیم گرفتم تا در فرصتی مناسب و دقیق آن موضوعات را مطرح کرده و بررسی کنم.موضوع زیر از آن موضوعاتی است که خیلی ها اومدند ومجهولات ذهنی خودشان را در این زمینه پرسیدند .
آیا تابحال به این موضوع فکر کردیم که فرق بهشت برزخ وآخرت چیست؟ آیا اصلا تفاوتی با هم دارند یا خیر؟
برخى تفاوت ها ی اساسی بین بهشت برزخ وآخرت::
1. بهشت برزخ موقت، ولى بهشت آخرت دائمى است. (...قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَــلَیْتَ قَوْمِى یَعْلَمُون...)(1)سرانجام او را شهید کردند و[ به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى کاش قوم من مى دانستند.»
این بهشت و بهشتى که در آیه 169آل عمران، شهیدان بعد از شهادت در آن وارد مى شوند بهشت برزخ است و این بهشت موقت خواهد بود، چون از آیات و روایات اینطور فهمیده مى شود که بهشت جاویدان در قیامت، نصیب مؤمنان خواهد شد. (إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِى مَقَام أَمِین * فِى جَنَّـت وَ عُیُون....لاَ یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الاُْولَى...)(2)پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند. در میان باغ ها و چشمه ها...هرگز جز همان مرگ اول که در دنیا چشیده اندنخواهد چشید.
2. بهشت برزخ نمونه کوچکى از بهشت آخرت است.
امام على(ع) مى فرماید: القبر اما روضة من ریاض الجنه او حفرة من حفر النیران(3) قبر، یا باغى از باغ هاى بهشت، یا حفره اى از حفره هاى دوزخ است.
3. نعمت هاى بهشت برزخى به بدنى از غیر بدن عنصرى (بدن مادى دنیایى) تعلق مى گیرد; بدنى که متناسب با حیات برزخى است که به اصطلاح متکلمان به آن، بدن یا قالب «مثالى» گویندفقط آرایش و رنگ ماده را دارد ولى نعمت ها در بهشت آخرت، شامل بدن و روح هر دو مى شود .آیات بسیارى از جمله آیات سوره شریفه الرحمن بر این مطلب دلالت دارد.(4)
**********
[1]. یس، آیه 26.
[2]. دخان، آیه 51ـ56.
[3]. بحارالانوار، ج 6، ص 218.
[4]. تفسیر نمونه، ج 18، ص 354 و ج 22، ص 498
http://adleelahi.parsiblog.com
نظرات شما: نظر
حق این است که انبیاء به طور کامل معصومند ، هم از گناه چه عمدى باشد ، چه سهوى ، چه کبیره باشد چه صغیره ، چه قبل از «بلوغ » و نبوت باشد ، چه بعد از آن و هم در برابر خطا خواه در اعتقاد باشد ، تبلیغ نبوت و ادا رسالت ، یا بیان احکام و یا غیر آن .
در جواب سوال مذکور باید توجه داشت که مسأله مصونیت انبیاء از گناه و خطا به طور اجمال مورد قبول همه مسلمانان ، بلکه همه صاحبان ادیان و ملل است ولى در خصوصیات آن اختلاف فراوان و آراء و اقوال گوناگونى وجود دارد.
اختلاف در باب عصمت انبیاء بین علماى اسلام در چهار موضع است .
1 . در امر عقاید :
تمام امت اسلامى متفقند که پیامبران از انحراف اعتقادى و کفر ، چه قبل از نبوت و چه بعد از آن ، معصوم بوده اند ، تنها گروهى از خوارج و بعضى از اهل سنت مسأله شرک و کفر را قبل از نبوت مجاز دانسته اند .
2 . در امر تبلیغ دین :
علماى اسلام بلکه تمام صاحبان ادیان و مذاهب اتفاق نظر دارند که انبیاء در این قسمت از دروغ و تحریف در آن چه مربوط به امر تبلیغ بوده است معصوم بوده اند .
3 . در بیان احکام :
در این مورد نیز اجماع علما بر این است که خلاف و خطایى از ناحیه آن ها سر نمى زند ، تنها گروه اندکى از اهل سنت در این مسأله مخالفت کرده اند .
4 . در اعمال و رفتارشان :
عقیده شیعه امامیه بر این است که هیچ گونه گناهى نه کبیره ، نه صغیره ، نه عمداً نه از روى فراموشى و خطا ، از آن ها سر نمى زند ، امّا اکثر معتزله بر این عقده اند که گناه کبیره از آن ها سر مى زند ، ولى گناهان صغیره اى که باعث نفرت مردم نشود و نشانه پستى نباشد ممکن است از آنان سر زند ! ، گروهى از «حشویه » (حنبلیان از حشویه هستند که قشرى ترین مذاهب اهل سنت مى باشند) عقیده داشتند ، که هر گونه کبیره و صغیره اى عمداً و خطاءاً ممکن است از آن ها سر زند .
نظرات شما: نظر
از جمله عواملی که می توان به عنوان راه کاری برای اتحاد و انسجام اسلامی بیان کرد مراجعه و تبعیت ازوجود نازنین اهل بیت(علیهم السلام) است .قرآن از امامان (علیهم السلام) با عنوان «اُولىِ الأمر» یادکرده [1] و اطاعت آنان را در جهت اطاعت خدا و رسول و سخن آنان را حجّت دانسته است ودر آیه 59 نساء می فرماید : اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و از رسول و اولى الامر خود (جانشینان پیامبر) اطاعت کنید. پس اگر درباره چیزى نزاع کردید آن را به حکم خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و قیامت ایمان دارید. این (رجوع به قرآن و سنّت براى حلّ اختلاف) بهتر و پایانش نیکوتراست [2]؛ بدین جهت از مسلمانان خواسته است تا در موارد اختلاف میان خود یا فهم دین، به آنان مراجعه کنند«ولَو رَدّوهُ اِلَى الرَّسولِ واِلى اُولِى الاَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنـبِطونَهُ مِنهُم» [3] پیامبر اعظم نیز در روایت معروف ثقلین اهل بیت را به عنوان ثقل اصغر و مکمل قرآن معرفی کرده [4] و این روایت خود دلیلی بر نقش مؤثّر آنان در ایجاد و حفظ یگانگى بوده اس [5]؛ چنانکه هشامبنحکم در مناظرهاى که با مرد شامى انجام داد در حضور امام صادق(علیه السلام) برای اثبات،ضرورت وجود امام بر ناکافى بودن قرآن و سنّت در رفع اختلاف احتجاج کرد. [6]
پی نوشتها
[1]. المیزان، ج4، ص398.
[2] . اَطیعُوا اللّهَ و اَطیعُواالرَّسولَ و اُولِىالاَمرِ مِنکُم
[3] . نساء/83
[4] . بحار الانوار،علامه مجلسی،ج23،ص129 ؛ الامالی ، شیخ مفید، ص 135
[5] . اهل البیت(علیهم السلام) فىالکتاب والسنه، ص126ـ138.
[6] . الکافى، ج1، ص172
http://pyambaraazam.parsiblog.com
نظرات شما: نظر
آیا براى رساندن آیات قرآن، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى آمد؟ در این صورت آیا رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)جبرئیل را مى دید و یا فقط صداى او را مى شنید.
جبرئیل به دو صورت خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مى رسید:
الف ـ گاهى خداى توانا جبرئیل را به صورت انسانى، تغییر شکل مى داد، او به خدمت پیامبر مى آمد و آن چه را خداوند وحى فرموده بود به پیامبر ابلاغ مى کرد. مطابق برخى از روایات جبرئیل گاهى به صورت شخصى به نام «دحیه کلبى» خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى آمد.
ب ـ در موارد اندکى هم پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) جبرئیل را با صورت اصلى خودش مى دید که گفته شده در تمام مدّت نبوت حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) تنها دو بار حضرت جبرئیل را به صورت اصلى خودش دیده است.
http://www.oloomequran.parsiblog.com
نظرات شما: نظر
به نام خدا
با عرض سلام و تسلیت روز اربعین حسینی در این نوشته سعی می کنم یکی از روشهایی که اقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) برای بیان حقایق که ما هم باید از اینگونه روشها استفاده کنیم را خدمتتان عرض می کنم
موعظه، روشی جذاب براى بیان حقایق
...مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُو مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِب...(سوره طلاق آیه 2 ) ( ...و هر کس از خدا پروا کند، ]خدا [براى او راه بیرون شدنى قرار مى دهد، و از جایى که حسابش را نمى کند، به او روزى مى رساند... )
یکى از رفتارهاى امام حسین(علیه السلام) نسبت به مردم، ارشاد و راهنمایى آنان بود. مواعظ امام حسین(علیه السلام) از بیانات دلنشین و بسیار جالب خاندان پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) است و چون فکر و اندیشه آن حضرت، نشأت گرفته از قرآن کریم و از افق اعلا است، مواعظ وى نیز عطر دلاویز قرآن را دارد و در مواردى آمیخته با آیات قرآنى و یا برگرفته از آن است از جمله مواعظ آن بزرگوار این است:اوصیکم بتقوى الله فانّ الله قد ضمن لمن اتّقاه ان یحوّله عمّا یکره الى ما یحبّ و یرزقه من حیث لایحتسب(تحف العقول، ص 240 / بحارالانوار، ج 75، ص 121)( شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم زیرا خداوند، تحقیقاً براى کسى که تقواى او را داشته باشد، ضمانت کرده که او را از نگرانى ها و ناراحتى هایش بگرداند و به آن چه دوست مى دارد و موجب خوشى و نشاط و انبساط خاطر اوست وارد کند و او را از جایى که خود گمان نمى برد روزى دهد.) این سخن به وضوح آشنایان به قرآن را به آیه شریفه قرآنى متوجه مى کند که مى فرماید: وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُو مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِب... کسى که پرهیزکار باشد و از گناه خویشتن دارى کند، خداوند، راه نجاتى براى او فراهم خواهد کرد و او را از جایى که خود گمان نبرد روزى خواهد داد.
( با استفاده از کتاب امام حسین (علیه السلام ) و قران تهیه مرکز فرهنگ و معارف قرآن )
یا حق
http://www.velayatefaghih.parsiblog.com
نظرات شما: نظر
تا بحال به این موضوع فکر کردید که اعتقاد به معاد چه اثری می تواند روی روح وروان ما داشته باشد ؟
به نظر من مسئله معاد از مسائلی است که از همه جهات می تواند در زندگی بشر نقش اصلی را بازی کند.
نقشی که متاسفانه خیلی کم به آن بها داده شده است.
اما آثار این اعتقاد بزرگ بطور خلاصه:
1. باریابى به مقام ابرار (نیکان)
(لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَـکِنَّ الْبِرَّ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِر...)( بقره/ 177); نیکى تنها این نیست صورت خود را به سوى مشرق ومغرب کنید، بلکه نیکى آن است که به خدا و روز رستاخیز و... ایمان آورند.
2. پیش گیرى از غرور علمى و انحراف اندیشه
راسخان در علم مى گویند: (رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّاب * رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْم لاَّ رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ)(آل عمران/ 8ـ9); پروردگارا! دل هاى ما را ـ بعد از آن که ما را هدایت کردى ـ ازراه حق منحرف مگردان و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده اى. پروردگارا! تو مردم را در روزى که تردیدى در آن نیست جمع خواهى کرد، قطعاً خداوند از وعده خودسرپیچى نمى کند.
3. رهایى از بى خبرى و گریز از آتش جهنم
(إِنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَآءَنَا وَ رَضُوا بِالْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَـتِنَا غَـفِلُون * أُولَـئِکَ مَأْوَهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)( یونس/7ـ8); کسانى که امید به دیدار ما ندارند و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و کسانى که از آیات ما غافلند;همه آنها جایگاهشان آتش است، به خاطرکیفرآن چه به دست مى آورند.
4. گرایش به خوبى ها
(فَمَن کَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَــلِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَ)( کهف/110); پس هر کس به لقاى پروردگارش امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و کسى را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
5. مقاومت در میدان جهاد
(قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَـقُوا اللَّهِ کَم مِّن فِئَة قَلِیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةَم بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّـبِرِینَ)( بقره/ 249); کسانى که به دیدار خداوند یقین داشتند، گفتند: بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار، به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با بردباران است.
6. پیش گیرى از مفاسد اجتماعى و اقتصادى
(ویلٌ لِلمُطَفِّفین * اَلَّذینَ اِذَا اکتالوا عَلَى النّاسِ یَستَوفون * واِذا کالوهُم اَو وزَنوهُم یُخسِرون * اَلا یَظُنُّ اُولئکَ اَنَّهُم مَبعوثون * لِیَوم عَظیم * یَومَ یَقومُ النّاسُ لِرَبِّ العــلَمین)( مطففین/ 1ـ6); واى بر کم فروشان; آنان که وقتى براى خود پیمانه مى کنند، حق خود را به طور کامل مى گیرند، امّا هنگامى که مى خواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مى گذارند آیا آنان گمان نمى کنند که برانگیخته مى شوند در روزى بزرگ; روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان مى ایستند.
http://adleelahi.parsiblog.com
نظرات شما: نظر
نشانه های متقین چیست؟
تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: از نشانههای متقین یقین به آخرت است
و بالآخره هم یوقنون: و آنان به آخرت یقین میورزند. یقین به آخرت نشانهی ششم است و آخرت هم، آن نشأه و مرحلهی بعد از دنیاست که چون متأخر از دنیاست به آن میگویند آخرت و دنیا چون مرحلهی نزدیکتر به ماست و الان ما در ان زندگی میکنیم به آن میگویند دنیا، پس یکی از نشانههای باتقوا یا متقی، یقین به آخرت است، و بارها گفتیم: از ارکان و از اصول و از مایههای اصلی تدین و تقوا یقین به آخرت است. که یک مرحله والائی است، ولذا گمان به آخرت کافی نیست.
وبلاگ عصمت
نظرات شما: نظر
آیه 2 سوره شریفه فتح را توضیح دهید.
خداوند متعال به پیامبرش مى فرماید: ما براى تو پیروزى آشکار و نمایانى دادیم و در هدف و نتیجه این پیروزى مى فرماید:
(لِیَغفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَاَخَّرَ ویُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَیکَ ویَهدِیَکَ صِراطـًا مُستَقیما )
«ذنب» در لغت، یعنى عملى که آثار و تبعات بدى دارد و در عرف مخالفت کردن با تکلیف الهى را گویند.
«مغفرت» در لغت، پوشاندن و پرده افکندن بر روى هر چیز را گویند و در عرف به ترک عذاب در مقابل مخالفت نامبرده گفته مى شود. امّا مراد از این دو کلمه و تفسیر آنها در آیه شریف این است که قیام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) به دعوت مردم به دین اسلام و نهضتش علیه کفر و وثنیت، قبل از هجرت و هم چنین بعد از هجرت و جنگ هایى که بعد از هجرت با کفار مشرک به راه انداخت، از نظر کفار قریش عملى داراى آثار شوم و مصداقى براى کلمه «ذنب» بود و خلاصه عملى حادثه آفرین و مسئله ساز براى دشمنان بود و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروى خود را محفوظ داشتند، هرگز او را مشمول مغفرت خود قرار نمى دادند; یعنى از ایجاد دردسر براى آن جناب کوتاهى نمى کردند و هرگز زوال ملیّت و انهدام سنت و طریقه خود و نیز خون هایى را که از بزرگان ایشان ریخته شده بود، از یاد نمى بردند و تا از راه انتقام و محو اسم و رسم پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)کینه هاى درونى خود را تسکین نمى دادند دست بردار نبودند، امّا خداوند متعال با فتح مکّه و یا صلح حدیبیه، شوکت و نیروى قریش را از آنان گرفت و در نتیجه، گناهانى را که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در نظر مشرکان داشت پوشانید و آن جناب را از شر قریش ایمنى داد.
در حدیثى از امام على ابن موسى الرضا(علیه السلام) نقل است که: «مأمون هنگامى که از این آیه سؤال کرد، امام در پاسخ فرمود: هیچ کس نزد مشرکان مکّه گناهش سنگین تر از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نبود، زیرا آنها 330 بت مى پرستیدند، هنگامى که پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)آنها را به توحید دعوت کرد بسیار بر آنها گران آمد و گفتند:
آیا او همه خدایان ما را تبدیل به یک خدا کرده است؟ چیز عجیبى است... ما هرگز چنین چیزى را از پدران خود نشنیده ایم. این فقط یک دروغ بزرگ است. امّا هنگامى که خداوند متعال مکّه را براى پیامبرش ]بعد از صلح حدیبیه [گشود خداوند فرمود: اى محمّد(صلى الله علیه وآله) ما فتح مبینى را براى تو فراهم کردیم تا گناهان گذشته و آینده اى که نزد مشرکان عرب به علت دعوت به توحید داشتى و دارى ببخشد، زیرا بعضى از مشرکان مکّه تا آن روز ایمان آورده بودند و بعضى ها از مکّه بیرون رفته و ایمان نیاوردند، ولى قادر بر انکار توحید نبودند و لذا گناه پیامبر در نظر آنها نیز با این پیروزى بخشوده شد. هنگامى که مأمون این سخن را شنید عرض کرد: «بارک الله اى ابوالحسن».
نظرات شما: نظر
«حج فرصتی کم نظیر برای مسلمانان به منظور شناخت آراء و افکار یکدیگر و بررسی مشکلات دنیای اسلام و تبادل نظر در این خصوص است.»[1]
بیانات فوق چکامه ای از سخنان اخیر رهبر فرزانه انقلاب است که در دیدار کارگزاران فرهنگی و اجرایی حج امسال ایراد فرمودند: در این روزها بخش عظیمی از مسلمانان جهان از اقوام و ملل مختلف و با رنگ ها و نژادهای گوناگون ،باشور و اشتیاق به سوی مرکز عرفان و عشق؛ مکه مکرمه حرکت می کنند و با فراموش کردن همه تفاوتها و اختلاف های ظاهری و قومی و قبیله ای همایشی عظیم را طرح ریزی می کنند .
حاجیان از هر مذهبی که باشند و فارغ از رنگ و نسب و هرگونه برتری ، یک صدا و یک دل در یک زمان و مکان به سوی معبود خود می شتابند و یک صدا، ندای «اللهم لبیک» را سر می دهند و حج مرکزی می شود برای قیام همه مسلمانان جهان که پروانه وار به گرد نماد توحید می چرخند و از برکات آن بهره ها می برند؛ چنانکه قرآن می فرماید:« نخستین خانهاى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است.»[2]
قرآن یکى از حکمتهاى وجوب حج را منافعی می داند که مسلمانان آن را مشاهده می کنند: «لِیَشهَدوا مَنـافِعَ لَهُم »[3]به نظر مرحوم علامه طباطبایی مهمترین منافع مورد نظر در این آیه، استحکام هرچه بیشتر پیوند برادرى و همبستگی میان مؤمنان و نشان دادن قدرت آنان درصورت حفظ این یگانگى است[4]؛ و برای تحقق چنین هدف والایی در ایام حج جدال و منازعه حرام شده است.[5]
مقام معظم رهبری حج را مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان می داند و می فرماید:« حج مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان است. اینکه خداوند متعال همه مسلمانان و هر که از ایشان را که بتواند ،به نقطه ای خاص و در زمانی خاص فرا می خواند و در اعمال و حرکاتی که مظهر هم زیستی و نظم و هماهنگی است، آنان را روزها و شب ها در کنار یکدیگر مجتمع می سازد ، نخستین اثر نمایانش،تزریق احساس وحدت و جماعت در یکایک آنان و نشان دادن شکوه و شوکت اجتماع مسلمین به آنان و سیراب کردن ذهن هریک تن آنان از احساس عظمت است.»[6]
[1] . سخنان رهبر معظم انقلاب در تاریخ23/8/1386
[2] . إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ ؛آل عمران /96
[3]. حج/28
[4] . المیزان، ج14، ص369.
[5] . لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ؛ بقره/ 197
[6] . سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ26/3/1370
نظرات شما: نظر