سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در صفت دنیا فرمود : ] مى‏فریبد و زیان مى‏رساند و مى‏گذرد . خدا دنیا را پاداشى نپسندید براى دوستانش و نه کیفرى براى دشمنانش . مردم دنیا چون کاروانند ، تا بار فکنند کاروانسالارشان بانگ بر آنان زند تا بار بندند و برانند . [نهج البلاغه]
 

 

 

وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

فاقرأو ما تیسر من القرآن





  • کلمات کلیدی : تصاویر قرآنی

  • ::: شنبه 85/12/12 ::: ساعت 10:2 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: ایمان غیب

    یعنی آن کسانی که ایمان به غیب می‌آورند، که در ترجمه گفتیم آنها که به غیب باور می‌آورند. ایمان به غیب در قرآن جاهای متعددی خشیت به غیب و توجه به غیب ذکر شده، مثلاً در یک جا، وخشی الرحمان بالغیب و از این قبیل آیات آمده و غیب یعنی آنچه که پنهان از حواس آدمی است و تمام عالم وجود به غیب و شهادت تقسیم می‌شود و شهادت یعنی آن عالم مشهود ما، البته نه مشهود با چشم فقط، بلکه مشهود به حواس، آنچه را که شما آن را لمس می‌کنید و در مقابل شماست، که زیر چاقوی جراحی شما می‌آید، روی تلسکوپ مثلاً کیهان نگر شما می‌آید، زیر ذره‌بین و میکروسکوپ شما می‌آید: آنچه که شما می‌بینید آنچه که شما می‌شنوید، آنچه که شما حس می‌کنید این شهادت است و ماورای این شهادت، عالم ادامه دارد،وجود به آنچه من و شما آدمی می‌بینید و می‌توانید ببینید محدود نیست. بلکه وجود در نواحی و مناطقی که احساس آدمی قادر به درک آن نیست ادامه دارد، یعنی غیب عالم و این مرز جهان بینی‌ها و بینش‌های الهی با بینش‌های مادی است.

     

    بینش مادی می‌گوید: من آنچه را که می‌بینم وجود دارد و هست. اما آنچه را من نبینم او نیست. ( البته ممکن است چیزیرا که امروز نمی‌بینیم فردا ببینیم او هم هست ) این بینش مادی تنگ نظرانه، خود خواهانه و موجب محدودیت است، شما چه دلیلی دارید که آنچه را نمی‌بینید بگوئید نیست؟وقتی حکم می‌کنید به هست یا به نیست باید با بینش خودتان به او رسیده باشید! شما وقتی می‌گوئید هست باید ثابت بکنید که هست! و وقتی می‌گوئید که نیست چگونه ثابت می‌کنید که نیست؟ مادی هیچ دلیلی بر نبود عالم غیب ندارد. او می‌گوید من عالم غیب را نمی‌بینم و از آن خبر ندارم؛ آنوقت با این که می‌گوید من خبر ندارم. در عین حال بطور قاطع می‌گوید نیست!! اینجا اولین سؤالی که باید از او بشود اینست که : تو وقتی خودت می‌گویی من از او خبر ندارم پس چگونه می‌گویی نیست؟ ولذا در قرآن نسبت به مادیون و ملحدین و دهریون: آن کسانی که ماورای جهان ماده را انکار می‌کنند این تعبیرات بکار رفته: ان هم الایظنون ( 24- جاثیه ) : با گمان حرف می‌زنند. وان هم الا یخرصون ( 66- یونس ) با هم سخن می‌گویند.

     

    مرز ادیان الهی و جهان بینی‌های الهی همین جاست، که ماورای آنچه آدمی می‌بیند و حس می‌کند چیز دیگری و عالم دیگری هم وجود دارد، حالا چه چیزی آن عالم را برای انسان ثابت می‌کند؟ برهان عقلی، و این نکته اصلی است. عقل وجود خدا را ثابت می‌کند، عقل پیام خدا و درس خدا و رهنمود خدا، یعنی وحی را به ما ثابت می‌کند. عقل وجود قیامت و بسیاری از چیزهایی را که عالم غیب هست ثابت می‌کند، که البته یک مقداری را عقل ثابت می‌کند و یک مقداری را هم آن چیزهایی که بوسیله‌ی برهان عقلی ثابت شده است ثابت می‌کند. یعنی وقتی شما ثابت کرده‌اید که خدا هست توحید را ثابت کرده‌اید و وقتی مبداء را ثابت کرده‌اید بعد نبوت را ثابت کرده‌اید، بعد از آن نبی که بوسیله برهان عقلی ثابت شده است می‌آید و به شما از عالم غیب خبر می‌دهد مثل : فرشتگان و بهشت و دوزخ و آنها را ما و شما قبول می‌کنیم که بعضی از اینها : مثل بهشت و دوزخ و معاد را همانطور که اشاره کردیم برهان عقلی داریم و بسیاری از چیزها هم برهان عقلی ندارد، اما ناطق به حق، یعنی الهام گیرنده از وحی الهی که پیغمبر باشد می‌گوید و وقتی او گفت ما به او اعتماد و ایمان داریم و می‌دانیم که راست می‌گوید، چون خود پیغمبر با برهان عقلی ثابت شده، پس اولین شرط تقوا و ایمان به غیب آوردن و غیب را قبول کردن و وجود را از محدودیت راندن، یعنی کائنات را در همین محسوسات انسانی و درک ناقص بشر محدود نکردن است. البته این ایمان به غیب که عرض کردیم مرز جهان‌بینی‌های الهی و مادی است، که آثار زیادی را هم در بینش انسان و هم در عمل انسان بوجود می‌آورد، یعنی آن انسانی که ایمان به غیب ندارد جوری زندگی می‌کند و می‌اندیشد و انسانی که ایمان به غیب دارد جور دیگری، و این ایمان انسان را رها نمی‌کند وقتی که انسان ایمان به غیب می‌آورد در نوع بینش او و نوع عمل او نوع تلاش و مبارزه‌ی او یک تفاوت محسوسی با آن انسان مادی که ایمان ندارد بوجود می‌آید که من به برخی از این خصوصیات اشاره کردم. ایمان به غیب به انسان هدف می‌بخشد، ولذا وقتی شما ایمان به غیب نداشته باشید نمی‌توانید یک هدف واقعی قبول بکنید.





  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: شنبه 85/12/12 ::: ساعت 9:55 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر
    کانون اینترنتی گفتمان قرآنی، محلی برای گفتگو در حوزه عمومی قرآن

    گروه وبلاگ: کانون اینترنتی گفتمان قرآنی با هفت عنوان بحث و گفتگو در حوزه عمومی قرآن فعالیت می‌کند.

    به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، کانون گفتمان قرآنی با260 بحث، 653 پست، 71 کاربر و 18 کاربر فعال هم‌اکنون در هفت موضوع مشغول به فعالیت اس.

    «معارف قرآن»، «علوم قرآن»، «خادمان قرآن»، «مشاوره قرآنی»، «گفتگوی آزاد»، «انجمن وبلاگ‌نویسان قرآنی» و بخش«مرتبط با سایت وانجمن‌ها» هفت عنوان مطرح شده در این گفتمان است.

    بحث‌های این کانون بین صفر تا هفده و پست‌های این کانون گفتمان بین یک تا صد و نه متغیر است که نشان از متغیر بودن سطح فعالیت در مقاطع زمانی مختلف است.

    همچنین این کانون گفتمان با هفتاد و یک عضو، در زمینه‌ی جذب مخاطب چندان موفق به‌نظر نمی‌رسد.

    در بحبوحه‌ی حضور انواع گروه‌های اینترنتی، این‌گونه کانون‌های قرآنی برای کسب موفقیت باید به جذب مخاطب خود دقت نظر بیشتری داشته‌باشند.


    برای مشاهده‌ی کانون گفتمان دینی اینجا را کلیک کنید!

    منبع:www.ikna.ir





  • کلمات کلیدی : کانون گفتمان قرآنی

  • ::: شنبه 85/12/12 ::: ساعت 9:50 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    (بدون شرح)

    www.askquran.ir

     





  • کلمات کلیدی : تصاویر قرآنی

  • ::: جمعه 85/12/11 ::: ساعت 12:4 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: بیان خصوصیات متقین

    الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون ( 3- بقره ) : برای همین متقین شش خصوصیات بیان شده که این شش خصوصیات در یک انسان، در حقیقت عناصر تشکیل دهنده‌ی تقواست و آن تقوای صحیح و عینی با این شش خصوصیت در حقیقت در انسان تأمین می‌شود البته فراموش نشود که من در جلسه‌ی قبل گفتم : این تقوا در همه‌ی مراحل به انسان کمک می‌کند، یعنی شما وقتی یک مایه‌ای از تقوا داشته باشید از قرآن یک چیزی می‌فهمید و هدایت می‌شوید و این تقوا هرچه بیشتر بشود شما از قرآن بیشتر می‌فهمید یعنی حتی یک انسانی که در حد اعلای تقوا هست اگر باز تقوایش بیشتر شود به همان نسبت افزایش روحیه تقوا ممکن است باز چیزهای جدیدتر و ترفه‌تر و یک ظرافت‌هایی را از قرآن بفهمد و این فقط مربوط به اول کار نیست که بگوئیم اگر می‌خواهید از قرآن چیزی بفهمید باید با تقوا بشوید و بعد که تقوا یعنی همان هشیاری و دقت را بدست آورید دیگر برو در بطن قرآن، نخیر، درهمه‌ی مراحل هرچه این تقوا بیشتر شد درک انسان بیشتر می‌شود، حالا این شش خصوصیت مقدماتی است برای اینکه یک سطح قابل قبولی از تقوا در انسان بوجود بیاید، یا بگوییم یک حداقل لازمی از تقوا در انسان بوجود می‌آید. اولین خصوصیت این است که : الذین یؤمنون بالغیب.





  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: جمعه 85/12/11 ::: ساعت 11:50 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    دکتر والریاپروخوا: به خاطر قرآن مسلمان شدم

    دکتر والریاپوروخوا، متولد مسکو است و به گفته خودش، او یکى از اشراف‏زادگان روسى به شمار مى‏آید. تحصیلات عالیه‏اش را در مسکو در دو رشته فلسفه و زبان‏شناسى گذرانده است. او مترجم قرآن به زبان روسى است

    دکتر والریا پوروخوا، مترجم قرآن به زبان روسى‏
    و یکى از معدود بانوان مسلمانى است که قرآن را ترجمه کرده است.
    دکتر خوا، از دین مسیح به اسلام گروید و وقتى از او دلیل مسلمان شدنش را پرسیدم، نگاهى به من کرد و گفت: «من به خاطر قرآن مسلمان شدم. قرآن را مطالعه کردم؛ در آن دقیق شدم و عمیقاً تفکر کردم و دیدم دین ما، دین یهود و همه ادیان الهى، محدود به زمانى خاص بوده‏اند. این در حالى است که پیامبران این ادیان، وعده و مژده دینى ماندگار و جاودانه را داده‏اند. وقتى درباره دین اسلام و قرآن تحقیق و مطالعه کردم، با اطمینان قلبى، اسلام را به عنوان تنها دین ماندگار پذیرفتم و مسلمان شدم».
    او تحصیلات دانشگاهى خود را نیز در این امر مؤثر مى‏داند و معتقد است که تحصیلاتش در زمینه فلسفه و زبان‏شناسى، او را براى فهم و درکى عمیق‏تر از قرآن یارى داده است.
    از او سؤال کردم: چه شد که تصمیم گرفتید قرآن را ترجمه کنید؟ اندکى مکث کرد و گفت: «قرآن، قبل از انقلاب روسیه، بارها و بارها توسط غیرمسلمانان، به زبان روسى ترجمه شده بود؛ ولى هیچ‏کدام مورد تأیید نبودند؛ چون همگى با دیدگاه مسیحیت به قرآن نگاه کرده بودند. من وقتى مسلمان شدم، احساس کردم وظیفه و رسالتى دارم تا این کار را به‏طور دقیق و درست انجام دهم. دوازده سال از عمر خود را بى‏وقفه در این زمینه کار کردم و خوشبختانه موفق شدم ترجمه‏اى ارائه دهم که هم بااستقبال جامعه روسیه و هم با تأیید علماى اسلام روبه‏رو شود و از این جهت خدا را بسیار شاکر و ممنونم».
    مى‏خواستم بدانم که مردم روسیه با این اثر چگونه برخورد کرده‏اند و وقتى این موضوع را از او پرسیدم، لبخندى زد و با اعتماد به نفس گفت: «مسیحیان به صورت بسیار جالبى با آن برخورد کردند و دوست داشتند آن را مطالعه کنند؛ چون مردم روسیه خیلى باهوش هستند. زبان روسى، زبانى شیواست که مى‏تواند مفاهیم بلند قرآنى را به شکل زیبایى بیان کند و این، براى آنها جذابیت داشت. در ضمن چون خانواده ما یکى از خانواده‏هاى معروف روسیه است، بنابراین براى هم‏وطنانم جالب بود که بدانند چطور یک اشراف‏زاده روسى از مسیحیت به اسلام گرایش پیدا کرده و قرآن را با عشق ترجمه کرده است».
    وقتى این جملات را گفت، من واقعاً عشق به قرآن را در چشمانش دیدم. در بین گفت‏وگو بدون این که من از او سؤالى بکنم، گفت: «کشور زیبایى دارید و نمایشگاه قرآن در ایران، یکى از باشکوه‏ترین و زیباترین برنامه‏هایى است که من در زمینه قرآن در تمام دنیا دیده‏ام. من واقعاً خوشحالم که به این نمایشگاه دعوت شده‏ام».

    http://www.rahyaftegan.com





  • کلمات کلیدی : رهیافتگان

  • ::: جمعه 85/12/11 ::: ساعت 11:37 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    (بدون شرح)





  • کلمات کلیدی : تصاویر قرآنی

  • ::: پنج شنبه 85/12/10 ::: ساعت 9:44 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: مفهوم تقوا

     

    در مورد تقوا : چون کلمه تقوا یک سخن تکرار شونده است و فرهنگ تقوا در جامعه خیلی تکرار می‌شود، من اصرار دارم شما آن نکته‌ی حرف مرا دریابید، ولذا مقصود را درست توجه کنید! من گفتم تقوا را می‌توانیم اینطور معنی کنیم که شما بفهمید. اما واژه گزینی برای ترجمه یک معنی دیگر است.

     

    مفهوم تقوا

     

    تقوا یعنی پرهیز با حرکت نه پرهیز با سکون، یک وقت هست شما در حال سکون پرهیز می‌کنید، یعنی برو در خانه‌ات بنشین و کاری به کار چیزی نداشته باش و با رانندگی نکردن پرهیز کن به این که به کوه نخوری و از دره پرتاپ نشوی، پرهیز از کوهنوردی کردن، حرکت نکردن در خارزارها که خارهای مغیلان دامن شما را نگیرد، این جور پرهیز است و اسلام این را به شما توصیه نمی‌کند. بلکه می‌گوید در سینه‌ی قضایا و واقعیت‌ها با حوادث روبرو بشوید و در عین حال پرهیز کنید. مثل راننده‌ای که رانندگی می‌کند اما پرهیز هم می‌کند و این پرهیز همان است که گفته شد. مراقبت کردن و مواظب خود بودن، پس کلمه‌ی پرهیز در اینجا یک کلمه‌ای است درست، منتها چون پرهیزگاران در ترجمه‌ی متقین زیاد تکرار شده و در ذهن‌ها آن حساسیت لازم را به معنا برنمی‌انگیزد، من ترجیح دادم بگوئید پرهیزمندان البته پرهیزمندان را هم چون جا نیفتاده اصرار ندارم بگوئید، خود بنده آن سالهای قدیم تقوا را پروا گرفتن و پرواداشتن را معنا می‌کردم، اما بعد فکر کردم دیدم عبارت پرواکاران و پروامندان یک عبارت نامأنوسی است و هیچ مصطلح نیست، یعنی آن موسیقی‌ی لغت باید بر گوش سنگینی نکند، باید زیبا به گوش برسد تا رایج شود و این یکی از رازهای واژه گزینی است.

     

    بنابراین : شما معنای تقوا را بدانید: که تقوا یعنی: پرهیز در حال حرکت و مراقبت در حال حرکت، در میدانها حرکت بکنید، اما مواظب باشید! از اصطکاکها، از غلط رفتن راهها، از واردکردن ضایعه‌ها بخود یا دیگران و از تخطّی کردن از حدودی که برای انسان معین کرده که انسان را به گمراهی می‌برد، چون جاده بسیار خطرناک و طولانی و ظلمانی است.

     

    این ظلمات دنیا را مشاهده می‌کنید که قدرت مادی گرچه گردوغباری امروز در دنیا برپا کرده؟ عربده می‌کشند و تصمیم‌گیری می‌کنند و چه بسیار انسانهایی که در این راهها گمراه می‌شوند. پس باید مواظب بود! چقدر انسان امروز در دنیا حقانیت راههای استکباری را در دلش قبول دارد؟ همین که می‌گویند افکار عمومی غرب اینگونه گفت همین تلاشی که می‌کنند تا افکار عمومی غرب را علیهیک مفهومی و یک حقیقتی برانگیزد این برای چیست؟ برای همین است که می‌خواهند باورها انسانها را جلب کنند که متأسفانه باور خیلی را جلی می‌کنند و این همان گمراهی پذیری راه حقیقت و راه زندگی است که اگر یک ذره هشیاری شان را از دست دادند گمراه خواهند شد، ولذا در این راه تقوا لازم است اگر کسی این تقوا را داشت، آن وقت قرآن او را هدایت کند، لکن اگر کسی این تقوا را نداشت و همچنان چشم بسته، بزن و برو و بی‌توجه مستانه حرکت کند، آیا قرآن می‌تواند او را هدایت کند؟ ابداً ، هیچ سخن حقی این چنین آدمی را نمی‌تواند هدایت کند! کسی که گوش دل به هیچ چیز نمی‌دهد و هیچ حقیقتی را باور ندارد، وسرمست ودربست در اختیار شهوات خودش، یا شهوات دیگران دارد حرکت می‌کند. قران او را هدایت نخواهد کرد. بله قرآن یک ندایی هست، اما این ندا هیچوقت به گوش آنها حساس نمی‌آید. در قرآن یک تعبیری هست که می‌فرماید : اولئک ینادون من مکان بعید ( 44- فصلت ) و این اشاره به همین آدمهاست می‌گوید : آنها ندا داده می‌شوند از راهی دور. شما گاهی یک آهنگی را از راه دور می‌شنوید، مثلاً یک نفر خوشخوانی یک نغمه بسیار زیبایی را با زیر و بمهای بسیار رقیق و لطیفی دارد می‌خواند اما فرض کنید از فاصله یک کیلومتری، صدای او می‌آید لکن چه می‌گوید؟ اولاً معلوم نیست، چون لفظ شنیده نمی‌شود و فقط صدا شنیده می‌شود، بعد همین صدا هم که ظرافت‌های درونش بکار رفته اصلا فهمیده نمی‌شود، مثل یک خطی که بر دیوار رسم شده و شما آنرا از دور می‌بینید یک خط است اما وقتی نزدیک می‌روید می‌بینید این خط مثلاً یک ظرافت‌هایی درونش به کار رفته که از دور نمی‌شود دید، ولذا این آدمها را قرآن می‌گوید مثل اینکه از دور صدایشان می‌زنند چیزی نمی شنوند پس باید هشیار بود تا هدایت شد. این مختصری از جلسه‌ی گذشته و، هدی للمتقین بود.





  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: پنج شنبه 85/12/10 ::: ساعت 9:34 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

    فاقرأو ما تیسر من القرآن

    http://askquran.ir

    کانون گفتمان قرآنی





  • کلمات کلیدی : تصاویر قرآنی

  • ::: چهارشنبه 85/12/9 ::: ساعت 11:31 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر

     

    روز امور تربیتی و تربیت اسلامی گرامی باد





  • کلمات کلیدی : مناسبتها occasions

  • ::: چهارشنبه 85/12/9 ::: ساعت 1:43 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر
    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >